وقتی دعواتون میشه و
وقتی دعواتون میشه و...
ویوات
دیگه خسته شدم داشتم فقط گریه میکردم تموم بدنم زخم و کبود بود و غرق خون بودم میخواستم از دربرم بیرون که انگار شوگا درو قفل کرده بود
ویو شوگا
لعنتی گوه توش نباید اتمو اونجوری میزدم خوب اون که مقصر نبود ولی حقشه نباید بدون اجازه ی من میرفت به اون مهمونی ولی باید ازدلش در بیارم( شوگا میره کلی چیز ها و عروسک های کیوت میخره باکلی خوراکی و دست گل و به، سمت خونه میره) به خونه رفتم. و در اتاقو باز کردم که یهو...
حمایت نمیشه برای همین جای حساس تموم کردم هاهاها 😂😂😂😂
ویوات
دیگه خسته شدم داشتم فقط گریه میکردم تموم بدنم زخم و کبود بود و غرق خون بودم میخواستم از دربرم بیرون که انگار شوگا درو قفل کرده بود
ویو شوگا
لعنتی گوه توش نباید اتمو اونجوری میزدم خوب اون که مقصر نبود ولی حقشه نباید بدون اجازه ی من میرفت به اون مهمونی ولی باید ازدلش در بیارم( شوگا میره کلی چیز ها و عروسک های کیوت میخره باکلی خوراکی و دست گل و به، سمت خونه میره) به خونه رفتم. و در اتاقو باز کردم که یهو...
حمایت نمیشه برای همین جای حساس تموم کردم هاهاها 😂😂😂😂
- ۴.۴k
- ۳۰ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط