پروردگارم!
پروردگارم!
قاضی تویی
کمک کن هیچ وقت قضاوت نکنیم ...
خوب یاد گرفته ایم اندازه کردن همدیگر را!
یک خط کش این دستمان !
یک ترازو آن دستمان !
اندازه می گیریم و وزن می کنیم
آدم ها را
رفتارشان را
انتخاب هایشان را
تصمیم هایشان را
حتی قضا و قدرشان را
به رفیقمان یک تکه سنگینی می اندازیم،
بعد می گوییم
خیر و صلاحت را می خواهم !
غافل از اینکه چه برسر او می آوریم !
در جمع ، هرکس را یک جور مورد بررسی قرار می دهیم
آن یکی را به ناکامی در ازدواجش
این یکی را به نوع رابطه اش
آن دیگری را...
میرویم توی صفحه ی یکی
و نوشته اش را میخوانیم می نشینیم و قضاوت می کنیم
یکی هم نیست گوشمان را بگیرد که :
آهای!
چندبار به جای او بوده ای
که حالا اینطور راحت نظر می دهی؟؟
بفهم کسی که چادری نیست الزاما بی حیا نیست و کسی که چادری است الزاما فرشته و قدیسه...
بفهم ظاهر دلیلی بر باطن نیست
بفهم الزاما دختری که عکسش را در فضای مجازی میگذارد حیای خود را نباخته و دنبال لایک و به به و چه چه نامحرم نیست
مینویسی: تصویرت را گذاشته ای توی فضای مجازی..با حجاب؟ یا به بهانه حجاب؟!!نمیدانم حیای خود را باخته ای یا اینجا همه به تو محرمند!!!!؟؟
چه خوش گفت رهبرم : بعضی از همین خانم هایی که شما میگویید بدحجاب، می آیند طرف ما!! چه کنیم؟ ردشان کنیم؟ او عیبی دارد، مگر من عیب ندارم؟ عیب او در ظاهر و عیب من در باطن است!!
این عیب ظاهر این دختر، عیب باطن تو چیه؟؟!!
حواسمان نیست که چه راحت با حرفی که در هوا رها میکنیم
چگونه یک نفر را به هم می ریزیم
چندنفر را به جان هم می اندازیم
چه سرخوردگی یا دلخوری بجای میگذاریم
چقدر زخم میزنیم...
حواسمان نیست که ما می گوییم و رها میکنیم و رد می شویم
اما یکی ممکن است گیر کند
بین کلمه های ما
بین قضاوت های ما
بین برداشت های ما
دلی که می شکنیم ارزان نیست
مجازی هستیم
اما...
دلمون مجازی نیست
می شکنه
حواست به تایپ کردنت باشه
#فتامل...
قاضی تویی
کمک کن هیچ وقت قضاوت نکنیم ...
خوب یاد گرفته ایم اندازه کردن همدیگر را!
یک خط کش این دستمان !
یک ترازو آن دستمان !
اندازه می گیریم و وزن می کنیم
آدم ها را
رفتارشان را
انتخاب هایشان را
تصمیم هایشان را
حتی قضا و قدرشان را
به رفیقمان یک تکه سنگینی می اندازیم،
بعد می گوییم
خیر و صلاحت را می خواهم !
غافل از اینکه چه برسر او می آوریم !
در جمع ، هرکس را یک جور مورد بررسی قرار می دهیم
آن یکی را به ناکامی در ازدواجش
این یکی را به نوع رابطه اش
آن دیگری را...
میرویم توی صفحه ی یکی
و نوشته اش را میخوانیم می نشینیم و قضاوت می کنیم
یکی هم نیست گوشمان را بگیرد که :
آهای!
چندبار به جای او بوده ای
که حالا اینطور راحت نظر می دهی؟؟
بفهم کسی که چادری نیست الزاما بی حیا نیست و کسی که چادری است الزاما فرشته و قدیسه...
بفهم ظاهر دلیلی بر باطن نیست
بفهم الزاما دختری که عکسش را در فضای مجازی میگذارد حیای خود را نباخته و دنبال لایک و به به و چه چه نامحرم نیست
مینویسی: تصویرت را گذاشته ای توی فضای مجازی..با حجاب؟ یا به بهانه حجاب؟!!نمیدانم حیای خود را باخته ای یا اینجا همه به تو محرمند!!!!؟؟
چه خوش گفت رهبرم : بعضی از همین خانم هایی که شما میگویید بدحجاب، می آیند طرف ما!! چه کنیم؟ ردشان کنیم؟ او عیبی دارد، مگر من عیب ندارم؟ عیب او در ظاهر و عیب من در باطن است!!
این عیب ظاهر این دختر، عیب باطن تو چیه؟؟!!
حواسمان نیست که چه راحت با حرفی که در هوا رها میکنیم
چگونه یک نفر را به هم می ریزیم
چندنفر را به جان هم می اندازیم
چه سرخوردگی یا دلخوری بجای میگذاریم
چقدر زخم میزنیم...
حواسمان نیست که ما می گوییم و رها میکنیم و رد می شویم
اما یکی ممکن است گیر کند
بین کلمه های ما
بین قضاوت های ما
بین برداشت های ما
دلی که می شکنیم ارزان نیست
مجازی هستیم
اما...
دلمون مجازی نیست
می شکنه
حواست به تایپ کردنت باشه
#فتامل...
۲.۴k
۲۴ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.