لب های تو لب نیست عذابیست الهی

لب های تو لب نیست ! عذابیست الهی
باید که عذابی بچشم گاه به گاهی

در لحظه دیدار تو ، گفتم که بعید است
چشمان تو من را نکشاند به تباهی

لب های تو نایاب تر از آب حیات است
تو سوزن پنهان شده در خرمن کاهی

این کار خدا بوده که یکباره بیفتد
در تنگ بلور شب من مثل تو ماهی

ای شاخه نبات غزل حافظ شیراز !
معشوقه ی مایی چه بخواهی چه نخواهی

#میثم_قاسمی
دیدگاه ها (۰)

آسمان دیباچه ای از رنگ چشم روشنتعندلیبان تا ابد شیدای بزم گل...

هنوز با منی و از نهیب رفتن توبه روز وقت شمارم،به شب ستاره شم...

حرفهایش از نوازشهای او شیرین‌تر استاز هر انگشتش هنر می‌ریزد ...

💭بارها خواسته ام به زبان بیاورمکلمات را به رقص درآورده‌امقاف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط