چشمهای تو خداوند غزلهای منست

چشمهای تو خداوند غزلهای منست
شور لبهای تو در تک تک اعضای منست

شهد گل خوردن زنبور و عسل دادن او
شکل لبهای تو و شکل غزلهای منست

چشم من کاش که یک گوشه ز دنیای تو بود
به خدا گوشه ی چشمت همه دنیای منست

غم دلبسته شدن روزی امروزم بود
غم دلکنده شدن روزی فردای منست

چه عجیب است نگاهت مگر آیینه شدم
که چنین چشم تو مشغول تماشای منست

دیگر آنروز که آغوش تو جای من نیست
مطمئن باش فقط گور و کفن جای منست
دیدگاه ها (۳)

خبرت هست ؟که بی روی تو آرامم نیست ...

سواد بوسه ندارم، دهاتی است لبم خودت بچش! نمکت را بریز بر رطب...

هزار معنی دیگربه غیر از آنچه تو دانیدرون عشق نهفته است.........

قوی کسی است که,نه منتظر میماند کسی خوشبختش کند،و نه اجازه می...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط