بهترین هاشیرا
یکی بگه پارت چندیم.
خب
سانمی:.....
از زبان نویسنده:
یهو یه صدایی اومد که
میگفت من دارم میاممممممممم.
بله درسته اون کیورو بود
حالا چرا داد میزد اینجوری چونکه:
دوتا پای عقابش رو گرفته بود و اون عقابه داشت پرواز میکرد و کیورو هم دوتا پاش رو گرفته بود و پاهای خودش هم داشت روی زمین میکشید.بیشتر شبیه دویدن بود .خلاصه که همینجوری اومد اومد بعد پاش خورد به یه تیکه سنگ بعد هم داشت پرت میشد پایین که یکدفعه:
از زبان سانمی:
دیدم داره پرت میشه برای همین هم یکدفعه رفتم جلوش وایسادم ناخواسته اینجوری شد پاهام خود به خود حرکت کردند .خلاصه که پرت شد روی من و..
از زبان نویسنده:
پرت شد روش و اینجوری بود که کیورو دستاش روی شونه های سانمی بود و سانمی هم کمر کیورو رو گرفته بود و دو دقیقه همینجوری سرخ داشتن به هم نگاه میکردن
بعد هم یه دفعه کیورو به خودش اومد و خودش رو پرت کرد عقبی و به حالت نشسته روی زمین فرود اومد .
اون عقابه هم اومد بالای سرش نشست.
بعد هم سانمی فهمید چی شده دوید و با صورت سرخ و خجالتی داشت کله شو میکوبوند به درخت.
با اولین ضربه سرش به درخت مار اوبانای و خود اوبانای پرت شدن پایین.
مار اوبانای اومد سانمی رو دنبال کرد و سانمی و اون ماره کلا داشتن میدویدم یعنی سانمی داشت میدوید ولی اون ماره داشت میخزید.
اوبانای هم افتاد دنبال مارش تا اونو بگیره .
این وسط رنگوکو و شینوبو داشتن پاره میشدن از خنده گیو پوکر فیس و بی تفاوت بود.میتسوری هم فقط رفته بود پیش کیومی تا ببینه حالش خوبه یا نه .
و بعد هم....
_______________ادامه دارد.
خب
سانمی:.....
از زبان نویسنده:
یهو یه صدایی اومد که
میگفت من دارم میاممممممممم.
بله درسته اون کیورو بود
حالا چرا داد میزد اینجوری چونکه:
دوتا پای عقابش رو گرفته بود و اون عقابه داشت پرواز میکرد و کیورو هم دوتا پاش رو گرفته بود و پاهای خودش هم داشت روی زمین میکشید.بیشتر شبیه دویدن بود .خلاصه که همینجوری اومد اومد بعد پاش خورد به یه تیکه سنگ بعد هم داشت پرت میشد پایین که یکدفعه:
از زبان سانمی:
دیدم داره پرت میشه برای همین هم یکدفعه رفتم جلوش وایسادم ناخواسته اینجوری شد پاهام خود به خود حرکت کردند .خلاصه که پرت شد روی من و..
از زبان نویسنده:
پرت شد روش و اینجوری بود که کیورو دستاش روی شونه های سانمی بود و سانمی هم کمر کیورو رو گرفته بود و دو دقیقه همینجوری سرخ داشتن به هم نگاه میکردن
بعد هم یه دفعه کیورو به خودش اومد و خودش رو پرت کرد عقبی و به حالت نشسته روی زمین فرود اومد .
اون عقابه هم اومد بالای سرش نشست.
بعد هم سانمی فهمید چی شده دوید و با صورت سرخ و خجالتی داشت کله شو میکوبوند به درخت.
با اولین ضربه سرش به درخت مار اوبانای و خود اوبانای پرت شدن پایین.
مار اوبانای اومد سانمی رو دنبال کرد و سانمی و اون ماره کلا داشتن میدویدم یعنی سانمی داشت میدوید ولی اون ماره داشت میخزید.
اوبانای هم افتاد دنبال مارش تا اونو بگیره .
این وسط رنگوکو و شینوبو داشتن پاره میشدن از خنده گیو پوکر فیس و بی تفاوت بود.میتسوری هم فقط رفته بود پیش کیومی تا ببینه حالش خوبه یا نه .
و بعد هم....
_______________ادامه دارد.
۴۱۹
۲۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.