به تو گفتم که در این دور شدن ناچاری

به تو گفتم که در این دور شدن ناچاری؟

سربه تایید تکان دادی و گفتی آری    !

 

(عین مرگ است اگر بی تو بخواهد برود

او که از جان خودت دوست ترش می داری    )

 

ای که نزدیک تری از من دلتنگ به من

بین ما نیست به جز فاصله ای اجباری


من عروس توام ای از من و آغوشم دور

خطبه را گریه ی من می کند امشب جاری


زندگی چیست به جز خاطره ای افسرده

زندگی چیست به جز رنج و غمی تکراری


گله ای نیست به تنهایی خود دل بستم

به -غزل گریه- ی هر روز..به شب بیداری


روی دیوار دلم سایه ای از قامت توست

مثل تنهایی من قد بلندی داری ...
دیدگاه ها (۲۳)

ﺷﺐ ﻛﻪ ﺷﺪ ﺗﺎﺭﯼ ﺑﯿﺎﻭﺭ؛ ﯾﻚ ﺑﻐﻞ ﺁﻭﺍﺯ ﻫﻢﺷﻮﺭِ ﺗﺤﺮﯾﺮ "ﺑﻨﺎﻥ" ﺭﺍ ﭘﻨﺠﻪ...

طولانیه اما بخونید بسیار زیباس ● مشاعره ای بسیار جالب و در ع...

بسیار خلاف عهد کردیآخر به غلط یکی وفا کن...#سعدی

گفتی نظر خطاست تو دل می‌بری رواست ؟؟؟؟خود کرده جرم و خلق گنه...

بسم الله الرحمن الرحیم در بارۀ حدیث - كَمَا تَعِيشُونَ تَمُو...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط