p20
ی: ک اینطوررر
پرش شب
ویو تهیونگ
داشتیم ۳نفری فیلم میدیدیم... بعد از تموم شدن فیلم کوک گفت خوابش میاد رفت خوابید
یورا یرش روی پای من بود نگاش کردم دیدم خوابه لبخندی از چهره ای کیوتش زدم و براید استایل بغلش کردم و بردمش توی اتاق و گذاشتمش روی تخت
از اونجایی ک میدونستم یورا عادت داره همیشه با موهای باز بخوابه خیلی اروم موهاشو باز کردم و پتو رو روش کشیدم و خودمم پیشش دراز کشیدم و شروع کردم ب نوازش کردن موهاش... چیزی نگذشته بود ک چشمام گرم شد و خوابم برد
ویو یورا
صبح با صدای ترسناکی از خواب پریدم دیدم ک صدای شلیک گلوله میاد سریع بلند شدم و رفتم بیرون از اتاق ک کوک اومد سمتم
ک: برو توی اتاق و درو ب هیچ عنوان باز نکن فهمیدی.... هر اتفاقی هم ک افتاد درو باز نمیکنی
ی: تهیونگ کجاس *نگران*
ک: نگران نباش تو برو داخل اتاق زود باش
رفتم داخل اتاق و درو قفل کردم
صدای مداوم گلوگه ها منو بیشتر از قبل میترسوند
دلم اروم نمیگرفت و رفتم بیرون ب محض خروجم از اتاق شیشه ی پنجره اتاق با برخورد گلوله شکست
رفتم پایین تما پنجره ها شکسته شده بودن روی زمین پر از شیشه خورده بود
در و باز کردم ک دیدم کوک پشت ی ماشین پناه گرفته و داره شلیک میکنه
هر چقدر نگاه کردم نتونستم تهیونگ و پیدا کنم
یکم دیگه دنبالش گشتم ک دیدم پشت ستون پناه گرفته
ما بین صدای گلوله ها صدای ناله کسی و شنیدم برگشتم سمت صدا ک دیدم.....
ادمین کرمش گرفته میخاد یکی از اینا رو بکشه😈
نظر یادتون نره❤
برای پارت بعد
لایک ۳٠تا
نظر ۲۵تا
بخاطر اینکه حمایت ها کمه مجبور شدم شرط بزارم
پرش شب
ویو تهیونگ
داشتیم ۳نفری فیلم میدیدیم... بعد از تموم شدن فیلم کوک گفت خوابش میاد رفت خوابید
یورا یرش روی پای من بود نگاش کردم دیدم خوابه لبخندی از چهره ای کیوتش زدم و براید استایل بغلش کردم و بردمش توی اتاق و گذاشتمش روی تخت
از اونجایی ک میدونستم یورا عادت داره همیشه با موهای باز بخوابه خیلی اروم موهاشو باز کردم و پتو رو روش کشیدم و خودمم پیشش دراز کشیدم و شروع کردم ب نوازش کردن موهاش... چیزی نگذشته بود ک چشمام گرم شد و خوابم برد
ویو یورا
صبح با صدای ترسناکی از خواب پریدم دیدم ک صدای شلیک گلوله میاد سریع بلند شدم و رفتم بیرون از اتاق ک کوک اومد سمتم
ک: برو توی اتاق و درو ب هیچ عنوان باز نکن فهمیدی.... هر اتفاقی هم ک افتاد درو باز نمیکنی
ی: تهیونگ کجاس *نگران*
ک: نگران نباش تو برو داخل اتاق زود باش
رفتم داخل اتاق و درو قفل کردم
صدای مداوم گلوگه ها منو بیشتر از قبل میترسوند
دلم اروم نمیگرفت و رفتم بیرون ب محض خروجم از اتاق شیشه ی پنجره اتاق با برخورد گلوله شکست
رفتم پایین تما پنجره ها شکسته شده بودن روی زمین پر از شیشه خورده بود
در و باز کردم ک دیدم کوک پشت ی ماشین پناه گرفته و داره شلیک میکنه
هر چقدر نگاه کردم نتونستم تهیونگ و پیدا کنم
یکم دیگه دنبالش گشتم ک دیدم پشت ستون پناه گرفته
ما بین صدای گلوله ها صدای ناله کسی و شنیدم برگشتم سمت صدا ک دیدم.....
ادمین کرمش گرفته میخاد یکی از اینا رو بکشه😈
نظر یادتون نره❤
برای پارت بعد
لایک ۳٠تا
نظر ۲۵تا
بخاطر اینکه حمایت ها کمه مجبور شدم شرط بزارم
۱۹.۴k
۱۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.