پارت

پارت1

ویو جیمین
صبح از خواب بیدار شدم زود تر از همه... باید بقیه رو هم بیدار میکردم... رفتم در اتاق پسرا و تک تک بیدارشون کردم... باید زود میرفتیم و دنسمون رو تمرین میکردیم... چون چند روز دیگه کنسرت داریم... با پسرا صبحونه خوردیمو به سمت سالن تمرین حرکت کردیم... یه چهار ساعت بدون توقف روی دوس کار کردیم... دیگه نفس هیچ کدوممون بالا نمیومد... قرار شد یکم استراحت کنیم... اعضا رفتن بیرون تا یکم هواشون عوض شه... فقط منو جیهوپ بودیم...
جیهوپ :جیمین یه چند تا عکس از من میگیری؟
جیمین :اره داداش گوشی تو بده
جیهوپ :بیا
جیهوپ همینجوری که داشت ژست میگرفت مسخره بازی در میاورد... از خنده پوکیدیم که یهو یکی وارد شد... اون جوما بود... یه چند روز بود که تمرین میکردیم میومد... من توی این مدت بهش علاقه‌مند شدم... ولی اون فقط به جیهوپ احمیت میده... یه روز حسمو بهش میگم... دیدم اومد طرف جیهوپ براش یه ظرف غذا اورده بود... منم با گوشی که دستم بود زوم کردم روش تا ازش عکس بگیرم که برگشت و نگاهم کرد سریع خودمو جمع و جور کردم و تظاهر کردم چیزی نشده...

_________________
بچه ها همین قدر بیشتر نمیتونستم بنویسم شاید شب هم یه پارت دیگه گذاشتم... پارت 17فیک خان‌‌زاده هم میزارم
حمایت کنیداا❤️🍁💋
دیدگاه ها (۹)

پارت2ویو جیهوپجوما دوباره اومد به دیدنم... با یه ظرف غذا... ...

ای خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا توبههههههههه...

راستی بچه ها یادم رفت بهتون بگم فیک جیمین درواقع یه چند پارت...

هو‌هو‌هو‌هو امتحان بی امتحان کنسل شد لیلیلیلیلیلی 🥳🥳🥳

رمان بغلی من پارت ۸۴رسلان: تک خنده ای کردم و خدافظی کردیم گو...

جیمین فیک زندگی پارت ۸۶#ویو ات باهم رامن خوردیم( منحرف نباشی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط