پارت۴
پارت۴
(ویو کوک)
از خواب بیدار شدم و آماده شدم و صبحانمو خوردم و رفتم مدرسه تو راه جین و جیمین رو دیدم و صداشون کردم
کوک:جین هیونگ ، جیمین شی
دیدنم اومدن اینطرف
جیمین:سلام پسر
جین:سلام کوکی
کوک: سلام
و بعد باهم راه افتادیم
رفتیم تو حیاط دیدم ی عالمه دختر دور چند نفر جمع شدن
کوک:چرا این همه دختر اونجا جمع شدن
جیمین:اونا تهیونگ و یونگی و نامجون هستن
کوک: حالا چرا این همه دختر اونجا جمع شدن
جین: برای تهیونگ اون بخاطر جذابیتش و هات بودنش اینجا معروف ولی به جذابیت به ورلند واید هندسام نمیرسه
جیمین ، کوک:😂😂
جین چی مگه دروغ میگم🤨
جیمین:نه نه هیونگ تو خوشگلتری😂
جین:بریم کنارشون
کوک:برای چی
جیمین: نامجون دوست پسر جین هیونگ
کوک:اها
جین:خودشم رو یونگی کراشه
جیمین:هیونگگگگ
جین:باشه باشه😂
جین:شایدم برای کوک تهیونگ رو جور کردیم
کوک:یااااااا
جین ، جیمین:😂😂
و رفتیم کنارشون
(ویو تهیونگ)
بازم این هرزه ها پیدا شون شد
داشتیم باهاشون حرف میزدیم که یهو جین و جیمین با اون پسر تازه وارد اسمش چی بود اها جونگکوک اومدن
جین:سلام پسرا سلام نامی
نامجون:سلام جینا
یونگی و تهیونگ:سلام
جیمین و جونگکوک:سلام
(ویو کوک)
نشسته بودیم و حرف میزدیم
ولی واقعا تهیونگ جذاب بودا و باهام مهربون بود
(ویو جیمین)
وایییی دارم با یونگی حرف میزنم
عرررررررررر الان میمیرم
(ویو تهیونگ)
داشتیم حرف میزدیم که زنگ خورد نمی خواستم برم کلاس دوست داشتم بازم با جونگکوک حرف بزنم ولی باید برم
تو فکر بودم که جین گفت:
جین:خوب بچه ها بریم سر کلاس
و با جیمین و جونگکوک رفتن
یهو یونگی گفت
یونگی:.............
(ویو کوک)
از خواب بیدار شدم و آماده شدم و صبحانمو خوردم و رفتم مدرسه تو راه جین و جیمین رو دیدم و صداشون کردم
کوک:جین هیونگ ، جیمین شی
دیدنم اومدن اینطرف
جیمین:سلام پسر
جین:سلام کوکی
کوک: سلام
و بعد باهم راه افتادیم
رفتیم تو حیاط دیدم ی عالمه دختر دور چند نفر جمع شدن
کوک:چرا این همه دختر اونجا جمع شدن
جیمین:اونا تهیونگ و یونگی و نامجون هستن
کوک: حالا چرا این همه دختر اونجا جمع شدن
جین: برای تهیونگ اون بخاطر جذابیتش و هات بودنش اینجا معروف ولی به جذابیت به ورلند واید هندسام نمیرسه
جیمین ، کوک:😂😂
جین چی مگه دروغ میگم🤨
جیمین:نه نه هیونگ تو خوشگلتری😂
جین:بریم کنارشون
کوک:برای چی
جیمین: نامجون دوست پسر جین هیونگ
کوک:اها
جین:خودشم رو یونگی کراشه
جیمین:هیونگگگگ
جین:باشه باشه😂
جین:شایدم برای کوک تهیونگ رو جور کردیم
کوک:یااااااا
جین ، جیمین:😂😂
و رفتیم کنارشون
(ویو تهیونگ)
بازم این هرزه ها پیدا شون شد
داشتیم باهاشون حرف میزدیم که یهو جین و جیمین با اون پسر تازه وارد اسمش چی بود اها جونگکوک اومدن
جین:سلام پسرا سلام نامی
نامجون:سلام جینا
یونگی و تهیونگ:سلام
جیمین و جونگکوک:سلام
(ویو کوک)
نشسته بودیم و حرف میزدیم
ولی واقعا تهیونگ جذاب بودا و باهام مهربون بود
(ویو جیمین)
وایییی دارم با یونگی حرف میزنم
عرررررررررر الان میمیرم
(ویو تهیونگ)
داشتیم حرف میزدیم که زنگ خورد نمی خواستم برم کلاس دوست داشتم بازم با جونگکوک حرف بزنم ولی باید برم
تو فکر بودم که جین گفت:
جین:خوب بچه ها بریم سر کلاس
و با جیمین و جونگکوک رفتن
یهو یونگی گفت
یونگی:.............
۱۳۳
۰۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.