تک پارتی اسمایلی
تک پارتی اسمایلی
☆از اونجایی که یکم خوب شدم از توکیو ریونجرز کمی تک پارتی و وانشات و سناریو و اینا می زارم☆
★وقتی برات وقت نمیزاشت★
ویو ات:
روی مبل نشسته بودم اسمایلی هنوز برنگشته بود خونه یهو توی مغز خودم گفتم چرا اسمایلی برام وقت نمی زاره چرا بهم اهمیت نمیده نکنه کسی دیگه ای توی زندگیشه توی همین فکرا بودم که گوشیم زنگ خورد اسمایلی بود جواب دادم:
ات: الو
اسمایلی؛: سلام خوشگلم(با خنده همیشگی)
ات: چیزی شده
اسمایلی: نه
ات: چرا زنگ زدی چیه
اسمایلی: وا آخه مگه پرنسس با پرنسش اینجوری رفتار می کنه
ات: اگه لازم باشه بله
ات: کدوم گوری هستی چرا به این وقت شب برنگشتی خونه(با داد)
اسمایلی:(خنده)
خنده هاش رو مخت بود برای همین گوشی و خاموش کردی که یهو زنگ درو زدن رفتی در رو باز کردی اسمایلی بود
اسمایلی: کاری کردم
ات: چرا اومدی خونه همون گوری که بودی می موندی
اسمایلی: ات دیگه واقعا داری... صبرم رو لبریز می کنی(با خنده خلاصه بچه ها اسمایلی هر حرفی می زنه با خنده می زنه دیگه)
ات: هاها اون دختره کیه؟
ادامه پارت بعد.....
☆از اونجایی که یکم خوب شدم از توکیو ریونجرز کمی تک پارتی و وانشات و سناریو و اینا می زارم☆
★وقتی برات وقت نمیزاشت★
ویو ات:
روی مبل نشسته بودم اسمایلی هنوز برنگشته بود خونه یهو توی مغز خودم گفتم چرا اسمایلی برام وقت نمی زاره چرا بهم اهمیت نمیده نکنه کسی دیگه ای توی زندگیشه توی همین فکرا بودم که گوشیم زنگ خورد اسمایلی بود جواب دادم:
ات: الو
اسمایلی؛: سلام خوشگلم(با خنده همیشگی)
ات: چیزی شده
اسمایلی: نه
ات: چرا زنگ زدی چیه
اسمایلی: وا آخه مگه پرنسس با پرنسش اینجوری رفتار می کنه
ات: اگه لازم باشه بله
ات: کدوم گوری هستی چرا به این وقت شب برنگشتی خونه(با داد)
اسمایلی:(خنده)
خنده هاش رو مخت بود برای همین گوشی و خاموش کردی که یهو زنگ درو زدن رفتی در رو باز کردی اسمایلی بود
اسمایلی: کاری کردم
ات: چرا اومدی خونه همون گوری که بودی می موندی
اسمایلی: ات دیگه واقعا داری... صبرم رو لبریز می کنی(با خنده خلاصه بچه ها اسمایلی هر حرفی می زنه با خنده می زنه دیگه)
ات: هاها اون دختره کیه؟
ادامه پارت بعد.....
۸.۵k
۱۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.