باتلاق احساسات p1

شخصیت های اصلی:ا.ت،هانما،مایکی،ران،ریندو
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
ویو ا.ت:

ای بابااا از ریاضی متنفرم چرا زنگ نمیخوره
*صدای زنگ آخر*
بالاخرهههه. سریع وسایلامو ریختم تو کیفم و از کلاس اومدم بیرون و رفتم جلوی در کلاس داداشم وایستادم.
یکم طول کشید تا داداشم از کلاس اومد بیرون
کامل معلوم بود که چقد خستس
یه لبخندی زد و دستم رو گرفت
هانما: بریم
.........
بله درست فهمیدید من خواهر هانمام و بگم که دقیقا کپیه
اونم فقط ورژن دختر.
تو راه خونه دست همو گرفته بودیم و میرفتیم که یهو...

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
حیحی... فسیل شید تااااااااا
فردا😐😂
اگر هم مشکلی داشت تو کامنت بگید
تامام
دیدگاه ها (۲)

باتلاق احساسات p2

باتلاق احساسات p3

به نام هانمای کبیر، یاالله

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط