.
.
شده تقدیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟
سالها گیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟
پشتِ یک قلبِ بظاهر خوش و یک خنده تلخ
شده زنجیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟
در میانِ تپشِ آینه پنهان شَوی و
روح و تصویرِ کسی باشی و قسمت نشود؟
شده در اوجِ جوانی، با همین ظاهرِ شاد
تا گلو پیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟
شده آزاد و رها باشی و تا عمقِ وجود
رام و تسخیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟
میشود با همه ریشه و رگهایِ تَنت
سالها گیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟
شده تقدیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟
سالها گیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟
پشتِ یک قلبِ بظاهر خوش و یک خنده تلخ
شده زنجیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟
در میانِ تپشِ آینه پنهان شَوی و
روح و تصویرِ کسی باشی و قسمت نشود؟
شده در اوجِ جوانی، با همین ظاهرِ شاد
تا گلو پیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟
شده آزاد و رها باشی و تا عمقِ وجود
رام و تسخیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟
میشود با همه ریشه و رگهایِ تَنت
سالها گیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟
۴.۴k
۲۷ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.