شده تقدیر کسی باشی و قسمت نشود

.
شده تقدیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟ 
سالها گیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

پشتِ یک قلبِ بظاهر خوش و یک خنده تلخ
شده زنجیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

در میانِ تپشِ آینه پنهان شَوی و
روح و تصویرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

شده در اوجِ جوانی، با همین ظاهرِ شاد
تا گلو پیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

شده آزاد و رها باشی و تا عمقِ وجود
رام و تسخیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

می‌شود با همه ریشه و رگهایِ تَنت
سالها گیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟
دیدگاه ها (۱)

تا اطلاع ثانوی از عشق دم بزنلطفا بدون فاصله با من قدم بزنگاه...

او استکان چایی خود را نخورد و رفتبغض مرا به دست غزل ها سپرد ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط