دوستش دارممممممممم...
من ان دستها را میشناسم خدا میداند
که میشناسم همان دستهاییست که بارها بوسیدمشان وروی گونه هایم گذاشتم ،من ان دوچشم اهویی را میشناسم ،چشمانی برنگ شب های پر ستاره به همان زیبایی وفراموش نشدنی
چشمانی که هبچ کسی نظیرش را نداشته ،من ان گیسوان بلند چون کمند را میشناسم ،گیسوانی بلند ربرپیکر پری
پیکری که عطرشان هوش ازسر عاشق شیدا میبرد ،گیسوانی که دلم برای بوییدن عطرشان بیقراری میکند ...
انصاف نباشد اگر بیش ازاین تعلل نمایی و دل بیتابم را محروم کنی ،من بیقرارمو وترسم از روی دلتنگی کلامی برزبان ارم که رنجیده گردد خاطری ،بهترینم بامن سخن به اشاره مگو که من چون تو توانمند نیم به کلام ...
یکبار بگو ودلم ارام کن به بودنت زان پس هرچه گویی همان شود بخدا سوگند....
که میشناسم همان دستهاییست که بارها بوسیدمشان وروی گونه هایم گذاشتم ،من ان دوچشم اهویی را میشناسم ،چشمانی برنگ شب های پر ستاره به همان زیبایی وفراموش نشدنی
چشمانی که هبچ کسی نظیرش را نداشته ،من ان گیسوان بلند چون کمند را میشناسم ،گیسوانی بلند ربرپیکر پری
پیکری که عطرشان هوش ازسر عاشق شیدا میبرد ،گیسوانی که دلم برای بوییدن عطرشان بیقراری میکند ...
انصاف نباشد اگر بیش ازاین تعلل نمایی و دل بیتابم را محروم کنی ،من بیقرارمو وترسم از روی دلتنگی کلامی برزبان ارم که رنجیده گردد خاطری ،بهترینم بامن سخن به اشاره مگو که من چون تو توانمند نیم به کلام ...
یکبار بگو ودلم ارام کن به بودنت زان پس هرچه گویی همان شود بخدا سوگند....
۵.۵k
۱۴ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.