پارت⁶
پارت⁶
گو وون: وا و زهرمار من اونجا میگم عشق منی بعد تو میگی من کیتم؟
فیلیکس: اخه من کی عشق تو بودم که باشم
ناشناس: گو وون سرشو میاره پیش فیلیکس و تو گوشش میگه
گو وون: تو فق مال منی
ناشناس: فیلیکس از خجالت بدنش مور مور میشه
گو وون: خجالت نکش بابا
ناشناس: فیلیکس به شکل کیوت و انگا خل شده و وسوسه کننده ای بهش نگاه میکنه سرشو میخاره
گو وون: خل شدی؟
فیلیکس: ها نفهمیدم
گو وون: خیلی خلی و این باعث میشه که من بیشتر غرق تو شم
فیلیکس: مگه کاری که کردم و یادت نیس
گووون: اون به کنار
فیلیکس: بش
گو وون : آفرین پسر خوب
ناشناس: گو وون دستشو رو سر
فیلیکس میکشه
گو وون: کاش میتونستم بخورمتتتتتت
فیلیکس: 😐
گو وون: چیه
فیلیکس:هچ
گو وون: بش
آیو: وایی عح گول خوردیم اینا سند نیستن بر همین تا الان نیومدن دنبالمون
یو وو: یون هیون ببین فیلیکس هنو دستشونه
یون هیون: باشه
ناشناس: یون هیون رف و دید برگشت
یون هیون: هنو اون تو دستشونه
یو وو: یون هیون تو امروز چنتا از بچها رو با خدت ببر اونجارو یه دید بزنن الان اوضاع بدجوری خیط
یون هیون: باشه
یو وو: افرین فایتینگ!
ناشناس: چن تا از بچه ها رو برداشت و برد (بچه میگم بچه نها اونایی که کمک میکردن بهش ) خونه گو وون
یون هیون: از دیوار بالا برید
اونا: باشه
ناشناس: رفتن بالا یون هیون رفت با بالا یون هیون اول رفت اتاق گو وون اتاق گو وون کسی نبود فق فیلیکس توش بود
فیلیکس: ععههه
یون هیون: سیس یواش
ناشناس: فیلیکس با صدای آروم گف
فیلیکس : ترسیدم تویی
یون هیون: چرا اشتباه فرستادی
فیلیکس: انقد هل شدم نفهمیدم چیو بر داشتم
یون هیون: حالا چرا ولت نمیکنن
فیلیکس: گو وون داره ازم سو استفاده میکنه
یون هیون: چرا فرار نمیکنی
فیلیکس: میترسم ازش
یون هیون: واقعا مث بچه ها میمونی
فیلیکس: میشه باهات بیام
یون هیون: خدم موندم چجوری برم بیرون تورم ببرم
فیلیکس: آخه
یو هیون: آخه نداره
فیلیکس: باشه🥺
یون هیون: اینجوری نگا نکن
فیلیکس : باشه
یون هیون: ازت لب گرف
فیلیکس: چطو
یون هیون: اون هیچوقت نمیزاره کسی
ببوستش میگه اولین نفری که عاشقش شدم میبوسمش
ناشناس: فیلیکس با تعجب نگا کرد
یون هیون: بوسیدتت؟
فیلیکس: خب خب آره 😞
یون هیون: دوسش داری؟
فیلیکس: نه ازش میترسم
یون هیون: خاک
فیلیکس: چیشده
یون هیون : هیچی
فیلیکس: مواظب خدت باش
یون هیون: خش بگذره🤭
فیلیکس: صب کن تو اگه منو ببری ضربه بزرگی بهش میخوره
یون هیون: راس میگیا ولی الان اینجا تحت نظره🥲
فیلیکس: باشه خدافز
یون هیون: خدافز
ناشناس: فیلیکس داش فکر میکرد بعد پنج خوابش برد.
گو وون: وا و زهرمار من اونجا میگم عشق منی بعد تو میگی من کیتم؟
فیلیکس: اخه من کی عشق تو بودم که باشم
ناشناس: گو وون سرشو میاره پیش فیلیکس و تو گوشش میگه
گو وون: تو فق مال منی
ناشناس: فیلیکس از خجالت بدنش مور مور میشه
گو وون: خجالت نکش بابا
ناشناس: فیلیکس به شکل کیوت و انگا خل شده و وسوسه کننده ای بهش نگاه میکنه سرشو میخاره
گو وون: خل شدی؟
فیلیکس: ها نفهمیدم
گو وون: خیلی خلی و این باعث میشه که من بیشتر غرق تو شم
فیلیکس: مگه کاری که کردم و یادت نیس
گووون: اون به کنار
فیلیکس: بش
گو وون : آفرین پسر خوب
ناشناس: گو وون دستشو رو سر
فیلیکس میکشه
گو وون: کاش میتونستم بخورمتتتتتت
فیلیکس: 😐
گو وون: چیه
فیلیکس:هچ
گو وون: بش
آیو: وایی عح گول خوردیم اینا سند نیستن بر همین تا الان نیومدن دنبالمون
یو وو: یون هیون ببین فیلیکس هنو دستشونه
یون هیون: باشه
ناشناس: یون هیون رف و دید برگشت
یون هیون: هنو اون تو دستشونه
یو وو: یون هیون تو امروز چنتا از بچها رو با خدت ببر اونجارو یه دید بزنن الان اوضاع بدجوری خیط
یون هیون: باشه
یو وو: افرین فایتینگ!
ناشناس: چن تا از بچه ها رو برداشت و برد (بچه میگم بچه نها اونایی که کمک میکردن بهش ) خونه گو وون
یون هیون: از دیوار بالا برید
اونا: باشه
ناشناس: رفتن بالا یون هیون رفت با بالا یون هیون اول رفت اتاق گو وون اتاق گو وون کسی نبود فق فیلیکس توش بود
فیلیکس: ععههه
یون هیون: سیس یواش
ناشناس: فیلیکس با صدای آروم گف
فیلیکس : ترسیدم تویی
یون هیون: چرا اشتباه فرستادی
فیلیکس: انقد هل شدم نفهمیدم چیو بر داشتم
یون هیون: حالا چرا ولت نمیکنن
فیلیکس: گو وون داره ازم سو استفاده میکنه
یون هیون: چرا فرار نمیکنی
فیلیکس: میترسم ازش
یون هیون: واقعا مث بچه ها میمونی
فیلیکس: میشه باهات بیام
یون هیون: خدم موندم چجوری برم بیرون تورم ببرم
فیلیکس: آخه
یو هیون: آخه نداره
فیلیکس: باشه🥺
یون هیون: اینجوری نگا نکن
فیلیکس : باشه
یون هیون: ازت لب گرف
فیلیکس: چطو
یون هیون: اون هیچوقت نمیزاره کسی
ببوستش میگه اولین نفری که عاشقش شدم میبوسمش
ناشناس: فیلیکس با تعجب نگا کرد
یون هیون: بوسیدتت؟
فیلیکس: خب خب آره 😞
یون هیون: دوسش داری؟
فیلیکس: نه ازش میترسم
یون هیون: خاک
فیلیکس: چیشده
یون هیون : هیچی
فیلیکس: مواظب خدت باش
یون هیون: خش بگذره🤭
فیلیکس: صب کن تو اگه منو ببری ضربه بزرگی بهش میخوره
یون هیون: راس میگیا ولی الان اینجا تحت نظره🥲
فیلیکس: باشه خدافز
یون هیون: خدافز
ناشناس: فیلیکس داش فکر میکرد بعد پنج خوابش برد.
۱.۶k
۳۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.