سناریو دو پارتی باجی

سناریو دو پارتی باجی


ساعت ۸:۰۵ دقیقه؛رفتن سمت شهر بازی=
اونجا سوار ترن هوایی،سورتمه،چرخ و فلک،کشتی،قایق تفریحی شدن و در اخر رفتن سینا هفت بُعدی و اتاق فرار

ساعت ۹:۳۲ دقیقه؛رفتن رستوران
و در اخر ساعت ۱۰:۲۴ دقیقه؛رفتن تا یه گربه برای ات بگیرن
ات یه گربه ی سفید چشم ابی رو برداشت و اسمشو گذاشت لوسی،لوسی تازه یک ماه بود که به دنیا اومده بود
و بلخره ساعت ۱۱:۴۷ دقیقه بتجی ات رو رسوند خونش پیاده شد ات رو بغل کرد وسایل رو داد بهش و خودش رفت خونه ی خودش

ات رسید خونه گلش رو گزاشت پیش بقیه ی گلاش و رفت سراغ پک

پک رو که باز کرد با کلی لوازم ارایشی خوشگل و چنتا چیز دکوری برای اتاقش رو به رو شد که خیلی خوشگل بودن
اما وقتی تمام وسایل رو در اورد یه جعبه کوچیک اخر پک دید
در جعبه رو باز کرد و یه انگشتر با طلای سفید و الماس بنفش دید.از خوشحالی بال در اورد
به باجی زنگ زد و گفت برای پیاده روی برن کنار دریاچه
وقتی ات رسید بدو پرید بغل باجی و تا ساعت ۰۰:۳۶ دقیقه باهم راه رفتن و بستنی خوردن بعد هرکدوم رفتن خونه ی خودشون

ات فهمید دوست پسرش واقعا عاشقشه و همیشه به فکرشه
(هزینه کل کارایی که باجی کرد ۳۳۴ میلیون*فقط به قیمت پول ایران*😭💔)


پایان....قصه ی ما به سر رسید،سانزو هم به ادمین(خودم)رسید😃🎀
دیدگاه ها (۱)

خوابن یهو جف پا میپری رو شکمشونکوکو:یا حضرت ابلفضل،ات تا یه ...

یروز از کاراکتر ها پرسیدن،اگر با بچگیتون ملاقات کنین،چیکار م...

سناریو؛دو پارتی باجیویو نویسنده؛ ات دو ساله که با باجی تو را...

عررررلمیپژخسمژعخسمیالعلعبغبعزعبغژعکعژغزکهززغ😭🎀

وقتی توی دعوا میگن برو بمیر ( درخواستی و اگه کارکتری که میخو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط