برگه ای در خیابان نصب شده بود که بر روی آن این جمله نوشته
برگه ای در خیابان نصب شده بود که بر روی آن این جمله نوشته شده بود:"مبلغ 20 هزار تومان را گم کرده ام و خیلی به آن نیاز دارم .زیرا هزینه ی زندگی ندارم.هر کس پیدا کرد بیاره به آدرس فلان که شدیدا نیاز دارم"
شخصی برگه را می بیند و مبلغ 20 هزار تومان از جیبش بیرون می آورد و به آدرس می برد.می بیند پیرزنی ساکن منزل است. شخص پول را تحویل می دهد،پیرزن گریه می کند و می گوید شما نفر دوازدهمی هستید که آمدید و و ادعا می کنید پولم را پیدا کرده اید!
جوان لبخندی زد و به سمت خروجی حرکت کرد.پیرزن که همچنان گریه می کرد گفت:پسرم ورقه را پاره کن.من نه آن را نوشته ام و نه سواد نوشتنش را دارم.احساس همدردی شما با من،من را دلگرم و به زندگی امیدوار کرد و این بزرگترین خیر دنیا برای من است.
هر کجا انسانی هست،فرصتی برای محبت کردن هست...
شخصی برگه را می بیند و مبلغ 20 هزار تومان از جیبش بیرون می آورد و به آدرس می برد.می بیند پیرزنی ساکن منزل است. شخص پول را تحویل می دهد،پیرزن گریه می کند و می گوید شما نفر دوازدهمی هستید که آمدید و و ادعا می کنید پولم را پیدا کرده اید!
جوان لبخندی زد و به سمت خروجی حرکت کرد.پیرزن که همچنان گریه می کرد گفت:پسرم ورقه را پاره کن.من نه آن را نوشته ام و نه سواد نوشتنش را دارم.احساس همدردی شما با من،من را دلگرم و به زندگی امیدوار کرد و این بزرگترین خیر دنیا برای من است.
هر کجا انسانی هست،فرصتی برای محبت کردن هست...
- ۱.۵k
- ۰۷ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط