حسین جان من!
حسین جان من!
قربان زلف های خون چکانت شوم
باز پای جنونم را لنگ لنگان به محرمت رساندم که دور قامت بالا بلندت چرخ لیلایی زند...
گیسو به نی پریشان!
تو برایم همیشگی هستی، نه فقط تا غروب عاشورا...
قربان زلف های خون چکانت شوم
باز پای جنونم را لنگ لنگان به محرمت رساندم که دور قامت بالا بلندت چرخ لیلایی زند...
گیسو به نی پریشان!
تو برایم همیشگی هستی، نه فقط تا غروب عاشورا...
۳۵۰
۰۴ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.