حرف رفتن به لب نشسته ولی

حرف رفتن، به لب نشسته ولی
می روی! بندکفش: بسته، ولی

برف باریده سردو خسته، ولی
کاش شالی به گردنت باشد...
دیدگاه ها (۳)

مونسی نیست مرا بعد سفر کردن تو همدم دردم و این درد، کشیدن دا...

سلامدوستان گلمسلام به قلبهای مهربونتون الهے تاجهان باشد به ش...

روز تولد انسان ها در هیچ تقویمی یافت نمی شودچرا که فقط در قل...

زندگے … معنےِ پیچیده‌اے نداره ...همیڹ ڪہ … «تو» ڪنارم باشے …...

هر زمان می دیدمش نبضِ زمان می ایستادآنچنانی که  زبانم  در ده...

ان هنگام که تو تمام بودن من را در چمدان فراموشی گذاشتی و با ...

شعر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط