تو به ناز خفته هرشب ز منت خبر نباشد

تو به ناز خفته هرشب، ز منت خبر نباشد

که زخون دیده گریم ز غمت به رهگذرها...
دیدگاه ها (۲)

‌داشتم از این شهر می رفتم...صدایم کردی...جا ماندم...از کشتی ...

تو ماهی و من ماهی این برکه کاشیاندوه بزرگیست زمانی که نباشی❣

ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻣﺜﻞ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﺴﺘﻦ ﺩﮐﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺍﺳﺖ . ...

مدتیست ڪه به دنبال ویلچرے براے روزگار هستمظاهرا پایے براے را...

یا که به راه آرم این #صید دل رمیده رایا به رهت سپارم این #جا...

صبـح را در نفس باد صبا می دانمڪه ز ڪوے تو احوال تو آرد خبر ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط