داشتم از این شهر می رفتم
داشتم از این شهر می رفتم...
صدایم کردی...
جا ماندم...
از کشتی ای که رفت و غرق شد!
البته این فقط می تواند یک قصه باشد...
در این شهر دود و آهن...
دریا کجا بود...
که من بخواهم سوار کشتی شوم...
و تو صدایم کنی!
فقط می خواهم بگویم...
تو نجاتم دادی...
تا اسیرم کنی!
داشتم از این شهر می رفتم...
صدایم کردی...
جا ماندم...
از کشتی ای که رفت و غرق شد!
البته این فقط می تواند یک قصه باشد...
در این شهر دود و آهن...
دریا کجا بود...
که من بخواهم سوار کشتی شوم...
و تو صدایم کنی!
فقط می خواهم بگویم...
تو نجاتم دادی...
تا اسیرم کنی!
- ۴.۶k
- ۰۷ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط