Dandelion

part⁹

این داستان( جلسه)

۳ماه بعد : جلسه

تومان توی اتاق جلسه منتظر یه گروه دیگه بودند در زده شد یه گروه اومدن تو
● جناب سانو لطفا منتظر رهبرمون بمونید
_ بله حتما
در رو زدن با کسی که وارد شد همه تعجب کردن
+ کنیجیوا ببخشید دیر شد
_ د...دوریاکی کوچولو
+ بله؟ جناب سانو تا اونجایی که میدونم من از نظر شما سلیطم درسته؟
_* لعنت بهت مایکی بهت میگه جناب سانو *
○ خانم قاصدک
● لطفا حرفتون رو به من بزنید جناب چیفویو
○ خانمه .....
● ملورین
○ خانمه ملورین من با شما صحبتی ندارم
_ اگر میشه بقیه برن بیرون ما باهم کار داریم
● قاصی
+ میتونی بری
و رفتن بیرون
مایکی به پاش اشاره کرد و گفت
_ دوریاکی کوچولو بیا اینجا
+ نه
صحبت کردن و باهم به تفاهم نرسیدن
دیدگاه ها (۰)

Dandelionا

قاصدک

Dandelion

Dandelion

سناریو :: توکیو ریونجرز

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط