Dandelion
part⁸
این داستان (خداحافظی )
۳ سال بعد: مدرسه
قاصدک توی حیاط مدرسه نشسته بود که ناگهان یکی با موهای مشکی اومد جلوش
_ سلام دوریاکی کوچولو
+ مایکی
پرید بغل مایکی و اونم بغلش کرد از مدرسه بردش بیرون و سوار ماشینش کرد و وارد تومان شدن و جلوی درش وایسادن
_ میخوام برای اولین بار ببوسمت
مایکی نزدیک لبای قاصدک شد که گفت
_ من از دروغگو ها بدم میاد
+ چی؟
که کلاه گیسش برداشت و قاصدک رو پرت کرد بیرون از تومان
_ برو گمشو سلیطه
قاصدک با گریه از تومان خارج شد و به سمت جنگل رفت
زمان حال : جنگل
دخترک با تمام توان میدوید کی فکرش رو میکرد دختری که سردتر از زمستان بود بخاطر عشق اینطور بشه کی میتونست این کار رو بکنه جز مانجیرو سانو دخترک وایساد چون اون سلیطه نبود ولی تصمیم گرفت مثل عشقش مجرم بشه تا سلیطه بودنو بهش نشون بده
این داستان (خداحافظی )
۳ سال بعد: مدرسه
قاصدک توی حیاط مدرسه نشسته بود که ناگهان یکی با موهای مشکی اومد جلوش
_ سلام دوریاکی کوچولو
+ مایکی
پرید بغل مایکی و اونم بغلش کرد از مدرسه بردش بیرون و سوار ماشینش کرد و وارد تومان شدن و جلوی درش وایسادن
_ میخوام برای اولین بار ببوسمت
مایکی نزدیک لبای قاصدک شد که گفت
_ من از دروغگو ها بدم میاد
+ چی؟
که کلاه گیسش برداشت و قاصدک رو پرت کرد بیرون از تومان
_ برو گمشو سلیطه
قاصدک با گریه از تومان خارج شد و به سمت جنگل رفت
زمان حال : جنگل
دخترک با تمام توان میدوید کی فکرش رو میکرد دختری که سردتر از زمستان بود بخاطر عشق اینطور بشه کی میتونست این کار رو بکنه جز مانجیرو سانو دخترک وایساد چون اون سلیطه نبود ولی تصمیم گرفت مثل عشقش مجرم بشه تا سلیطه بودنو بهش نشون بده
- ۱.۷k
- ۲۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط