. . آمدی جانم به قربانت ولی دیر آمدی بی وفا ! حالا که از جانم شدم سیر آمدی سالها در اوجِ تنهایی مرا یادت نبود تا شدم از قله یِ عمرم سرازیر آمدی با تو در آن سویِ رویاها قراری داشتم ای امان از تو که با یک عمر تاخیر آمدی
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.