hi

زخمی که منو تو رو به هم رسوند پارت⑨①
🐰.. س.. بز؟ /تنها کسی که بامن دشمنه و چشم هاش سبزه هیون سوعه... چی؟ هانول مال منه؟ مگه با هم بودن ؟ این یعنی هانول هیون سو ور میشناسه.. این عجیبه پس چرا بهم نگفت🦄اوپا... تو مراگبمونی... نه؟ 🐰چی.. اره عزیزم... مراقب تونم.. نگران نباش.. حرفای اقایی رو به کسی نگو خب.. من خودم اون یارو رو به باد میدم خوبه 🦄خوبههه. رفتم گذاشتمش رو میز پذیرایی. هانول نشست کنارم 🐼شلوارش ور بالا نگه میداری؟ 🐰باشه. پاچه ی شلوارش ورربالا داشتم هانول با هی دستمال زخمش رو تمیز کردن بعد الکل زد که دوباره داشت گریه اش میگیرفت که حواسش رو پرت کردم 🐰هانا بستنی چی دوست داری بعد از ظهر تو پارک برات بخرم؟ 🦄ش.. شکلاتی 🐰پشمکم دوست داری ؟ 🦄اره🐰جفتشو برات بخرم🦄الهههه. هانول الکل زدنش تموم شد .چیییی چرت خشک کنننن اینو چطوری ساکت کنم 🐼ابجی..، 🦄یله 🐼اگه این درد رو تحمل کنی... خب... برات سه تا عروسک میخرم خوبه؟ 🦄گول میدی ؟ 🐼اره ابجی 🦄خب پس بلیز. خرششششش کردددددد. پشمممم.چرن خشک کن ور ریخت رو زخمش... صداش در نیومد ولی میدیدم لباش رو گاز میگیره بعدم بتادین زد رو زخمش... بعدم پانسمانش کرد 🐼افرین ابجی گلم بزن قدش🦄(زدن قدش) 🦄اوپا بزن. اروم با کف دستم زدم کف دستای کوچولو نرمش.. مثل خواهرش دختر قوی بود... دختری که توی جاده به یه مرد چاقو زد و منو نجات داد.. 🦄اونی الان میتونم بلم تو اشپزگونه کمک اجوما.. کیک داست کنه؟ 🐼اهر عزیزم برو. دویید رفت ماشاله یه جا هم نمیشینه.. رفتم طبقه ی بالا.. چاقو ور از تو در کمد هانا کشیدم بیرون.. تیز و برنده و دسته ی نقره ای.. یون سو داره اعلام جنگ میکنه بهم اون کارش تو مهمونی.. توی جاده حالا هم خونه.. اصلا قابل بخشش نیست.. با همین چاقو خونش رو میریزم..مال منه هانول؟نمیدونم چرا از دهنش در اومدن این کلمه کفریم میکنه تو گوه میخوری بگی مال توعه..مال م..نه مال منم نیست اون ازاده :)🐼میدونی مال کیه 🐰چی؟. اومد کنارم وایساد🐼چاقو 🐰اره... مال... هیون سوعه.. /به صورتش نگاه کردم رنگش پرید و سفید شد .. اره.. حدسم درست بود باهم بودن.. هع.. 🐰هانول... بهم راستش رو بگو.. هیون سو رو میشناسی.؟ من قرار نیست اذیتت کنم یا چنین چیزی بهم بگو🐼..... خب.... راستش.. /دیدم داره با پوست دستش ور میره دستش ور گرفتم و گفتم🐰بگو🐼منو... اون.... با.. هم بودیم.. تقریبا یه سال پیش.. 🐰.... 🐼کوک.. من نمیدونستم اون مافیا عه... برا همین با هم کات کردیم.. 🐰کاری به اینا ندارم... دارم فکر میکنم چطور هیون سو رو رام کنم... 🐼میخوای چی کار کنی 🐰میترسی از اینکه جنازشو ببینی؟ 🐼نه.... ولی اخه 🐰هانول... من از اون یه کینه ی بد دارم... میدونی کی بهم این /به سمت چپ سینه اش اشاره میکنه /زخم رو زد؟ کی دستور شلیک داد؟
دیدگاه ها (۴)

hi

hi

hi

hi

چرا حرف منو باور نمیکنی

#چند پارتی #هیونجین#درخواستی.وقتی باهاش قهریم.اسماتی هم داره...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط