اقا من یه گندی به زندگیم زدم
اقا من یه گندی به زندگیم زدم
منو که دیدین من با روسری ام من هیچ وقت خودم نمیخواستم روسری سرم باشه و من یه چند وقت عه که تنها دوچرخه سواری میکنم من فقط کنجکاوی کردم و روسریم رو برداشتم بعد پدر بزرگ من الان تو بیمارستان عه و عمل پا کرده بماند که خیلی حالم بد بود نشستم و یکم گریه کردم و یهو بابام رو پشتم دیدم الان نمیدونم چه گوهی بخورم الان میشه یزید سرم رو میبره
منو که دیدین من با روسری ام من هیچ وقت خودم نمیخواستم روسری سرم باشه و من یه چند وقت عه که تنها دوچرخه سواری میکنم من فقط کنجکاوی کردم و روسریم رو برداشتم بعد پدر بزرگ من الان تو بیمارستان عه و عمل پا کرده بماند که خیلی حالم بد بود نشستم و یکم گریه کردم و یهو بابام رو پشتم دیدم الان نمیدونم چه گوهی بخورم الان میشه یزید سرم رو میبره
- ۱.۳k
- ۰۶ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط