آغوش هیچ خیالی
آغوش هیچ خیالی
بوی آشنای بازوانت را نداشت
و نجوای هیچ بارانی
همصدای لبهای تو نبود
اینک تو را ...
بیخیال و بیباران
کجای این شب حسرت
جستجو کنم؟!
بوی آشنای بازوانت را نداشت
و نجوای هیچ بارانی
همصدای لبهای تو نبود
اینک تو را ...
بیخیال و بیباران
کجای این شب حسرت
جستجو کنم؟!
۴۶۷
۱۸ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.