گفتم نگرم روی تو گفتا به قیامت

گفتم نگرم روی تو؛ گفتا به قیامت
گفتم روم از کوی تو؛ گفتا به سلامت

گفتم چه خوش از کار جهان؛ گفت غم عشق
گفتم چه بود حاصل آن؛ گفت ندامت

هر جا که یکی قامت موزون نگرد دل
چون سایه به پایش فکند رَحل اقامت

عمرم همه در هجر تو بگذشت که روزی
در بر کنم از وصل تو تشریف کرامت

دامن ز کفم می‌کشی و می‌روی امروز
دست من و دامان تو فردای قیامت

#هاتف_اصفهانی
دیدگاه ها (۱۳)

لبخند بزن" به روزگاری🍂🌷که از نو شروع شده"صبح" یاد آور زیبایی...

یه رفیقی خیلی قشنگ میگفت:دستی که گل میدهخودشم بویِ گل میگیره...

وسوسهٔ چیدندر فراموشیِ دستم پوسید ...#سهراب_سپهری

دلا با مغان آشنائی طلبز پیر مغان آشنائی طلببه کنج قناعت گرت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط