پارت۱۰
پارت۱۰
(ویو جین)
رفتیم خوابیدیم
امیدوار بودم جیمین به یونگی اعتراف کنه
ولی فکر کنم الن از خجالت اب شده
از فکری که کردم خندم گرفت
نامی:چی شده
جین:هیچی
نامی:راستی فکر نمیکنی چیزی بهم بدهکاری
جین:چی؟
که یهو از پشت منو گرفت
جین:نامجون الان وقت این کار نیست
نامی:جینا
جین:نه
نامی:اره
جین:گفتم ن.....
داشتم حرف میزدم که با قرار گرفتن لباش رو لبام نتونستم جمله م رو کامل کنم
سعی کردم از خودم جداش کنم که از لب پایینم گاز گرفت و به مجبور همراهی کردم.....
(ویو جین)
رفتیم خوابیدیم
امیدوار بودم جیمین به یونگی اعتراف کنه
ولی فکر کنم الن از خجالت اب شده
از فکری که کردم خندم گرفت
نامی:چی شده
جین:هیچی
نامی:راستی فکر نمیکنی چیزی بهم بدهکاری
جین:چی؟
که یهو از پشت منو گرفت
جین:نامجون الان وقت این کار نیست
نامی:جینا
جین:نه
نامی:اره
جین:گفتم ن.....
داشتم حرف میزدم که با قرار گرفتن لباش رو لبام نتونستم جمله م رو کامل کنم
سعی کردم از خودم جداش کنم که از لب پایینم گاز گرفت و به مجبور همراهی کردم.....
۱۲۷
۱۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.