لب هایم را پررنگ تر می کنم

لب هایم را پررنگ تر می کنم...
تو دیگر
مرا نمی شنوی ...
چشم هایم را درشت تر می کشم
تو دیگر
مرا نمی بینی...
و هرقدر ...
روی ناخن هایم
ستاره و ماه نقاشی کنم
دستانم نه تو را...
به آسمان می برند
و نه زمین گیرت می کنند
این را فهمیده ام
از کفش های جدیدت ...
که این روزها...
شباهت عجیبی به رفتن دارند
و دستهایت وقت خداحافظی...
برف پاک کنی می شوند
تا خاطره ها را
دانه دانه پاک کنند ...
دیدگاه ها (۳)

باید باور کنیم تنهایی تلخ‌ترین بلای بودن نیست، چیزهای بدتری ...

قاصدک ..!شعر مرا از بر کن ...برو آن گوشه ی باغ ...سمت آن نرگ...

‏سر کوفت زدن به کسی که شکست خورده،نهایت نامردی محسوب میشه

"دل"حریمے‌ست ڪہ حرمت داردلمس دست هرنامحرم برضریح حرمشنامردے ...

موسیقی

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط