بازم قراره برا ادامش منتظر بمونید😂😂😂
بازم قراره برا ادامش منتظر بمونید😂😂😂
از زبان ا/ت
خب خدایا فکر کنم الان پیشتم بزار چشمم رو باز کنم
ها من که هنوز اینجام پس اون صدای تفنگ چی نه امیلی
ا/ت : امیلی......هق.....هق.هق....امیلی بهترین دوستم.....هق......دوستم رو کشتی....هق....هق
سانزو : گریه نکن تو اگه درست رفتار میکردی الان زنده بود همش تقصیر توعه حالا هم گریه نکن
ا/ت : گمشو اصلا نمیسناسمت تو یه قاتلی که.....هق دوستم رو کشت....هق....اتفاقا با اون ماسکی که زدی.....هق قاتل بودن ...هق بهت میاد
سانزو : هه ( حرفش با صدا قطع شد )
مایکی : سانزو سریع بیا
سانزو : چشم رئیس حیف رئیس صدام کرد ویلا باهات کار داشتم کوچولو
* سانزو رفت
باید دستان رو باز کنم وایستا من بلدم قبلا یاد گرفته بودم در این مواقع چطور دستم رو باز کنم......فقط یکم زیاد باید تلاش آها باز شد خب دیگه موند پاهام حله اونم باز کردم خدایا شکرت ولی امیلی دیگه بهترون دوستم نیست.....هق ولی الان وقت این نیست باید اول خودم رو نجات بدم یه گو شی سریع زنگ بزنم پلیس
ا/ت :آلو منو گروگان گرفتن لطفا نجاتم بدین
پليس: الان آدرست نه ر از ردیاب پیدا میکنیم نجاتتون میدیم ممنون که به ما زنگ زدین
خب به پلی زنگ زدم بزار ببنیم قبل از اینکه پليس بیاد چیکار میتونم بکنم حتما تو اون کشو که اسلحه برداشت بازم اسلحه هست خب آره اسلحه هست خب فکر کنم باید میزاشتم روی دستگیره و شکلیک میکردم آره خب بسمالله یک دو سه
بنگ بنگ بنگ
آفرین دختر همینه در باز شد خب باید برم نه وایستا صدای پا میاد
مایکی : تو برو جلو ا/ت رو بگیر من خودم میرم
سانزو : چشم رئیس
* سانزو اومد تو
وای نه نتونستم خودم رو نجات بدمتف تو شانسی دختر تفففف
سانزو : یعی میکردی فرار کنی جوجه کوچولو هه تنبیه دو برابر شد
* صدای ماشین پليس
مایکی : سانزو ولشون کن سریع بیا داریم امارت رو خالی میکنیم پليس اومد بیا بریم بعدا دوباره پیداش میکنی
سانزو : چشم قربان
پليس ها : در رفتن بیاید دنبال گروگان ها بگردیم
از زبان ا/ت
خب خدایا فکر کنم الان پیشتم بزار چشمم رو باز کنم
ها من که هنوز اینجام پس اون صدای تفنگ چی نه امیلی
ا/ت : امیلی......هق.....هق.هق....امیلی بهترین دوستم.....هق......دوستم رو کشتی....هق....هق
سانزو : گریه نکن تو اگه درست رفتار میکردی الان زنده بود همش تقصیر توعه حالا هم گریه نکن
ا/ت : گمشو اصلا نمیسناسمت تو یه قاتلی که.....هق دوستم رو کشت....هق....اتفاقا با اون ماسکی که زدی.....هق قاتل بودن ...هق بهت میاد
سانزو : هه ( حرفش با صدا قطع شد )
مایکی : سانزو سریع بیا
سانزو : چشم رئیس حیف رئیس صدام کرد ویلا باهات کار داشتم کوچولو
* سانزو رفت
باید دستان رو باز کنم وایستا من بلدم قبلا یاد گرفته بودم در این مواقع چطور دستم رو باز کنم......فقط یکم زیاد باید تلاش آها باز شد خب دیگه موند پاهام حله اونم باز کردم خدایا شکرت ولی امیلی دیگه بهترون دوستم نیست.....هق ولی الان وقت این نیست باید اول خودم رو نجات بدم یه گو شی سریع زنگ بزنم پلیس
ا/ت :آلو منو گروگان گرفتن لطفا نجاتم بدین
پليس: الان آدرست نه ر از ردیاب پیدا میکنیم نجاتتون میدیم ممنون که به ما زنگ زدین
خب به پلی زنگ زدم بزار ببنیم قبل از اینکه پليس بیاد چیکار میتونم بکنم حتما تو اون کشو که اسلحه برداشت بازم اسلحه هست خب آره اسلحه هست خب فکر کنم باید میزاشتم روی دستگیره و شکلیک میکردم آره خب بسمالله یک دو سه
بنگ بنگ بنگ
آفرین دختر همینه در باز شد خب باید برم نه وایستا صدای پا میاد
مایکی : تو برو جلو ا/ت رو بگیر من خودم میرم
سانزو : چشم رئیس
* سانزو اومد تو
وای نه نتونستم خودم رو نجات بدمتف تو شانسی دختر تفففف
سانزو : یعی میکردی فرار کنی جوجه کوچولو هه تنبیه دو برابر شد
* صدای ماشین پليس
مایکی : سانزو ولشون کن سریع بیا داریم امارت رو خالی میکنیم پليس اومد بیا بریم بعدا دوباره پیداش میکنی
سانزو : چشم قربان
پليس ها : در رفتن بیاید دنبال گروگان ها بگردیم
۱۱.۱k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.