بروی

بروی
که تریِ تو
چهرهٔ خواب‌اندودِ مرا
خوش است ...
#سهراب_سپهری #در_شهر
دیدگاه ها (۳)

ایوان تهی است و باغ از یاد مسافر سرشاردر دره آفتاب سر برگرفت...

پایم خلیده، خارِ بیابانجز با گلوی خشک نکوبیده‌ام به راهلیکن ...

... و اتفاقِ وجودِ مراکنارِ درختبدل کنید به یک ارتباط گمشدهٔ...

جهان با ﺭﺅﻳﺖِ تواردی بهشت می شودبه خیابان بیابهار منتظر است ...

و روزی که تو چشمانت رابروی من می‌بستیمرا در پشت پلکهایت دفن ...

من مانده ام که ابر شَوَم تا ببارمتخوش باش هر کجا که روی خوب ...

🌱🍒از من تا من ، تو گسترده ای.با تو برخوردم، به راز پرستش پیو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط