(کاراگاه من )
(کاراگاه من )
پارت ⁵ 🐥💖
(هانا ویو )
با ورود شخصی برگشتم که دیدم هیونجین اومده
& دختره خر نگرانم کردی
هانا : مثلاً من مریضم
&ک*خل
هانا : عمته
@جفتتونین
هانا : داداشی (خوشحال )
_ فقط داداشت نیست خانم بی ادب
هانا : بی ادب دوست دخترته
_اونکه خودتی
هانا : نه لینائه
@ بس کنین
_ میشه مارو تنها بزارید
& باشه گمشو بیرون لینو
و رفتن
_ هانا لینا دوست دخترم نیست
هانا : پس کیه
_ کسی که نقش بازی میکنه که دوست دخترمه تا تو حرصت بگیره (خنده )
هانا : بیشعور
_ ممنون از تعریفات
هانا : خواهش کاری نکردم واقعیت رو گفتم
_دوستت دارم
هانا : چ..چ.چی
_ گفتم دوستت دارم میشه دوباره بیبیم بشی
هانا : یک فرصت دوباره بد که نیست مگه نه
_درسته
و جلوم زانو زد
_ میشه دوباره بیبیم بشی
هانا : با اجازه لینو بلهههه
@ من اجازه دادم ؟
هانا : اجازه تو مهم نیست
& کوفت اجازه من چی
؛ من اصن اجازه دادم
_ خیر ولی الان این دختر مال منع البته قبلاً مال خودم بوده
@ بیشعور عن.تر
_ خواهرته
هانا : گوسفند الاغ
_ داداشته
@ گوساله به من فحش میدی
هانا : با شوهر من درست صحبت کن
@گههه نخور
_ تو بخور
& درست صحبت کن
_ تو خفه
؛ تو خفه شو
هانا : خفه شید (داد )
و همه ساکت شدن
( اونها هم بعد پیدا کردن قاتل دوباره ازدواج کردن و به زندگی خودشون رسیدن )
از این بیشتر بگم
(پایااااانننننن)
دین ددرین ددین
پارت ⁵ 🐥💖
(هانا ویو )
با ورود شخصی برگشتم که دیدم هیونجین اومده
& دختره خر نگرانم کردی
هانا : مثلاً من مریضم
&ک*خل
هانا : عمته
@جفتتونین
هانا : داداشی (خوشحال )
_ فقط داداشت نیست خانم بی ادب
هانا : بی ادب دوست دخترته
_اونکه خودتی
هانا : نه لینائه
@ بس کنین
_ میشه مارو تنها بزارید
& باشه گمشو بیرون لینو
و رفتن
_ هانا لینا دوست دخترم نیست
هانا : پس کیه
_ کسی که نقش بازی میکنه که دوست دخترمه تا تو حرصت بگیره (خنده )
هانا : بیشعور
_ ممنون از تعریفات
هانا : خواهش کاری نکردم واقعیت رو گفتم
_دوستت دارم
هانا : چ..چ.چی
_ گفتم دوستت دارم میشه دوباره بیبیم بشی
هانا : یک فرصت دوباره بد که نیست مگه نه
_درسته
و جلوم زانو زد
_ میشه دوباره بیبیم بشی
هانا : با اجازه لینو بلهههه
@ من اجازه دادم ؟
هانا : اجازه تو مهم نیست
& کوفت اجازه من چی
؛ من اصن اجازه دادم
_ خیر ولی الان این دختر مال منع البته قبلاً مال خودم بوده
@ بیشعور عن.تر
_ خواهرته
هانا : گوسفند الاغ
_ داداشته
@ گوساله به من فحش میدی
هانا : با شوهر من درست صحبت کن
@گههه نخور
_ تو بخور
& درست صحبت کن
_ تو خفه
؛ تو خفه شو
هانا : خفه شید (داد )
و همه ساکت شدن
( اونها هم بعد پیدا کردن قاتل دوباره ازدواج کردن و به زندگی خودشون رسیدن )
از این بیشتر بگم
(پایااااانننننن)
دین ددرین ددین
۴.۳k
۱۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.