چشم چرخاندم نگاهم در نگاهش گیر کرد
چشم چرخاندم نگاهم در نگاهش گیر کرد
من تقلا کردم اما او مرا تسخیر کرد
یک کلام ای کاش می شد بین ما رد و بدل
بی وکیل و بی مدافع پای دل زنجیر کرد
هر تلاشی پوچ و پوشالیست وقتی ناگهان
آس دل را حکم لازم حاکم تقدیر کرد
یک نفر ای کاش می شد می نشست و می شنید
تا بگویم چشم آهویش چه با این شیر کرد
مطمئنم آسمان هم وام دار چشم اوست
موج را باید که با گیسوی او تفسیر کرد
چوبه ی دار سکوتم را به پا کردم،بس است
بیش از این دیگر نباید دست دست و دیر کرد
من فقط مشکوک اینم او هم آیا مثل من
چشم چرخاند و نگاهش در نگاهم گیر کرد؟
من تقلا کردم اما او مرا تسخیر کرد
یک کلام ای کاش می شد بین ما رد و بدل
بی وکیل و بی مدافع پای دل زنجیر کرد
هر تلاشی پوچ و پوشالیست وقتی ناگهان
آس دل را حکم لازم حاکم تقدیر کرد
یک نفر ای کاش می شد می نشست و می شنید
تا بگویم چشم آهویش چه با این شیر کرد
مطمئنم آسمان هم وام دار چشم اوست
موج را باید که با گیسوی او تفسیر کرد
چوبه ی دار سکوتم را به پا کردم،بس است
بیش از این دیگر نباید دست دست و دیر کرد
من فقط مشکوک اینم او هم آیا مثل من
چشم چرخاند و نگاهش در نگاهم گیر کرد؟
۲.۸k
۲۰ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.