خدا گر پرده بردارد ز روی کار آدم ها

خدا گر پرده بردارد ز روی کار آدم ‌ها
چه شادیها خورد بر هم چه بازیها شو د رسوا

یکی خندد ز آبادی ، یکی گرید ز بر بادی
یکی از جان کــند شادی، یکی از دل کـند غوغا

چه کاذب ها شود صادق، چه صادق ها شود کاذب
چه عابد ها شود فاسق، چه فاسق ها شود مولا

چه زشتی ها شود رنگین چه تلخی ها شود شیرین
چه بالا ها رود پائین، چه سفلی ها شود علیا

عجب صبری خدا دارد که پرده بر نمی دارد
و گر نه بر زمین افتد ز جـیـب محتسب مـــینا
دیدگاه ها (۴)

بگو به عقربه ها موقع دویدن نیستکه شب همیشه برای به سر رسیدن ...

بی تو در میکده هر بار به هم می ریزممی شوم روی خود آوار به هم...

تو را خواهم وگرنه یار کم نیستگلی خواهم وگرنه خار کم نیستگلی ...

#ashura🏴 🏴 🏴 آقا جان🏴 روزی مادرم دعا کرد درد بی درمان بگیر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط