بی تو در میکده هر بار به هم می ریزم

بی تو در میکده هر بار به هم می ریزم
می شوم روی خود آوار به هم می ریزم
کوچه ها بی تو غریبند خیابان ها هم
سرِ هر جاده ی هموار به هم می ریزم
حالِ من بی تو خراب است خدا می داند
بی کس و زخمی و تبدار به هم می ریزم
با غمت ساختم و سوختم و دود شدم
مثلِ خاکستر سیگار به هم می ریزم
همه ی پنجره ها سمت تو بازند ولی
در غمِ حسرتِ دیدار به هم می ریزم
دیدگاه ها (۲)

تا تو نگاه می‌کنی کار من آه کردن استای به فدای چشم تو، این چ...

دلتنگ که باشیهیچ چیز قشنگ نیست حتی باران غیر منتظره آن هم وس...

بگو به عقربه ها موقع دویدن نیستکه شب همیشه برای به سر رسیدن ...

خدا گر پرده بردارد ز روی کار آدم ‌هاچه شادیها خورد بر هم چه ...

شده ام در قفس خاطره ها زندانیدردم این است که هم دردی و هم در...

برخیز و بزن چنگ به گیتار دوبارهگلبوسه به رخساره ی هر تار دوب...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط