خودم گفتم که تلخه روزگارت من و بیرون بریز از کوله با
خودم گفتم که تلخه روزگارت! ... من و بیرون بریز از کوله بارت
دلم می مُـرد و راه ِ بغض و سد کرد ... به خاطر خودت دستاتو رد کرد
برو بالاتر از اینی که هستی ... تو بغض ِ هر دو تامونو شکستی
با چشم ِ تر اگه تو مه بشینی ... کسی شاید شبیه من ببینی..
دلم می مُـرد و راه ِ بغض و سد کرد ... به خاطر خودت دستاتو رد کرد
برو بالاتر از اینی که هستی ... تو بغض ِ هر دو تامونو شکستی
با چشم ِ تر اگه تو مه بشینی ... کسی شاید شبیه من ببینی..
- ۲۷۲
- ۰۷ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط