خودم گفتم که تلخه روزگارت من و بیرون بریز از کوله با

خودم گفتم که تلخه روزگارت! ... من و بیرون بریز از کوله بارت

دلم می مُـرد و راه ِ بغض و سد کرد ... به خاطر خودت دستاتو رد کرد

برو بالاتر از اینی که هستی ... تو بغض ِ هر دو تامونو شکستی

با چشم ِ تر اگه تو مه بشینی ... کسی شاید شبیه من ببینی..
دیدگاه ها (۲)

گاهی باید به دور خود یک دیوار تنهایی کشید نه برای اینکه دیگر...

این چشم ها آب دیده ست...به حماسه جنگ تحمیلیمحاصره شدن تو سنگ...

ﺍﯼ ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻗﺪﺭِ ﺍﺷـــــــﻌﺎﺭِ ﻣﺮﺍ ﻧَﺸﻨﺎﺧﺘﯽﺧﻮﺍﻫﺶِ ﭼﺸﻤﺎﻥِ ﺑﯿــ...

رفتار نیک دیگران،برانسان تاثیر مثبت می گذارد.این امری روشن و...

صحبت با ستاره 💫دبیرستان:چیزی که فکر میکردم همه زیادی بزرگش م...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط