آنقدر دعا کردم

آنقدر دعا کردم
تا پرنده شدم
اما حالا که این
همه راه را
به سوی تو پَر زده ام
تو قیچی بدست
در پرچین نشسته ای
غافل از اینکه من
تو را بیشتر از پَرهایم دوست دارم.
دیدگاه ها (۲)

ﻫــﻮﺱ ﮐــﺮﺩﻩ ﺍﻡﮐـــﻪ ﺗـــﻮ ﺑـﺎﺷـــﯽﻣـــﻦ ﺑـــﺎﺷـﻢﻭ ﻫﯿﭽـﮑـﺲ ﻧ...

باید امشب ﻟﺐِ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻟﺐِ ﺗﻮ ﺟﻮﺭ ﺷﻮﺩﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺍﻓﺘﺪ ﻭ ﻣ...

سهم من ،خانه ی محبوسدراندیشه ی دیدار تو شدپشت یک پنجره ی وهم...

غنچه پیراهنت، امروز شمیم یاس داشتاشک سرخ دیده ات، اندوه یک ا...

پروفم شد همون قبلیهاین بهتره نه ؟ یکی زده بود تو ذوقم وگرنه ...

سریالش خیلی خوبه این اولین سریال کره ای بود که من تو گوشی نگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط