پارت یک
پارت یک
عشق یا مرگ
جیمین ا.ت بیدار شو دخترم پاشو باید تمرینات رو شروع کنی
ا.ت،استاد لطفاً یکم دیگه من خیلی خستم
جیمین ، نه خیرم نمیشه پاشو ببینم اگه تا پنج دقیقه دیگه نیای بیرون صد تا دراز نشست داریا
ا.ت ،چشم چشم اومدم
و جیمین میره بیرون و لباسشو میپوشه و میاد تو حیاط پیش جیمین
جیمین ، خب اون شمشیرو بار
ا.ت چشم
جیمین ، ناراحتی ؟
ا.ت ،نه استاد نیستم میشه بریم سر تمرین
جیمین ، چیه فک کردی من یادم میره امروز تولدته
ا.ت ، یادتونه
جیمین ،البته که یادمه حالا هم بیا یکم تمرین کنیم تا این فنم کامل یاد بگیری بعدش هدیه تولدتو بهت بدم
ا.ت ،ممنونم استاد
یک ساعت بعد
جیمین خوبه خوبه همین طور ادامه بده
جیمین ، ا.ت یه بار دیگه سر شمشیرو کج نکن
ا.ت، چشم
چهار ساعت بعد
جیمین خوب دیگه بسه بسه بیا بشین اینجا
ا.ت ،باشه استاد
جیمین ،خب ا.ت این کادو من به تو هست
ا.ت ،استاد این خیلی قشنگه
جیمین ، میدونم این سنگ روش از های کوه شانگ(از من درآوردی) گرفته شده که هر هزار سال یک بار یک سنگ ازش بیرون میاد
ازش خوب مراقبت کن اینم کادو من به تو
ا.ت ،ممنونم استاد اما میشه یه سوال بپرسم
جیمین ،البته بپرس
ا.ت ،مامانم نمیاد دیدنم یا باهم تولدمو جشن بگیریم
جیمین ، خوب عزیزم مامانت الان نمی تونه بیاد
ا.ت ، استاد من دیگه یازده سالمه میدونم چی به چیه و مامانم کارش هر سال همینه هیچ وقت برای تولدم پیشم نیست آخرین باری که دیدمش چهار ده ماه پیش بود اونم فقط یک ساعت حتی به نامه هامم جواب نمیده (بغض گریه)
جیمین ، ا.ت دختر اع چرا گریه میکنی
مامانت تورو خیلی دوست داره و لی بهخاطر یه سری مشکلات برات بهتره که پیش من باشی و اون زیاد نیاد پیشت
بعدشم مگه تو بزرگ نشدی دیگه گریه نداره که مگه بعدشم گردنبندتو بزار گردنت ببینم
ا.ت ،چشم
جیمین ،خب ا.ت ببین تو هیچ وقت هیچ وقت دیگه نباید اینو از خودت دور کنی باشه
ا.ت ، چشم استاد
جیمین ، آفرین دخترم .....
خب خب بگین ببینم چطور بود
عشق یا مرگ
جیمین ا.ت بیدار شو دخترم پاشو باید تمرینات رو شروع کنی
ا.ت،استاد لطفاً یکم دیگه من خیلی خستم
جیمین ، نه خیرم نمیشه پاشو ببینم اگه تا پنج دقیقه دیگه نیای بیرون صد تا دراز نشست داریا
ا.ت ،چشم چشم اومدم
و جیمین میره بیرون و لباسشو میپوشه و میاد تو حیاط پیش جیمین
جیمین ، خب اون شمشیرو بار
ا.ت چشم
جیمین ، ناراحتی ؟
ا.ت ،نه استاد نیستم میشه بریم سر تمرین
جیمین ، چیه فک کردی من یادم میره امروز تولدته
ا.ت ، یادتونه
جیمین ،البته که یادمه حالا هم بیا یکم تمرین کنیم تا این فنم کامل یاد بگیری بعدش هدیه تولدتو بهت بدم
ا.ت ،ممنونم استاد
یک ساعت بعد
جیمین خوبه خوبه همین طور ادامه بده
جیمین ، ا.ت یه بار دیگه سر شمشیرو کج نکن
ا.ت، چشم
چهار ساعت بعد
جیمین خوب دیگه بسه بسه بیا بشین اینجا
ا.ت ،باشه استاد
جیمین ،خب ا.ت این کادو من به تو هست
ا.ت ،استاد این خیلی قشنگه
جیمین ، میدونم این سنگ روش از های کوه شانگ(از من درآوردی) گرفته شده که هر هزار سال یک بار یک سنگ ازش بیرون میاد
ازش خوب مراقبت کن اینم کادو من به تو
ا.ت ،ممنونم استاد اما میشه یه سوال بپرسم
جیمین ،البته بپرس
ا.ت ،مامانم نمیاد دیدنم یا باهم تولدمو جشن بگیریم
جیمین ، خوب عزیزم مامانت الان نمی تونه بیاد
ا.ت ، استاد من دیگه یازده سالمه میدونم چی به چیه و مامانم کارش هر سال همینه هیچ وقت برای تولدم پیشم نیست آخرین باری که دیدمش چهار ده ماه پیش بود اونم فقط یک ساعت حتی به نامه هامم جواب نمیده (بغض گریه)
جیمین ، ا.ت دختر اع چرا گریه میکنی
مامانت تورو خیلی دوست داره و لی بهخاطر یه سری مشکلات برات بهتره که پیش من باشی و اون زیاد نیاد پیشت
بعدشم مگه تو بزرگ نشدی دیگه گریه نداره که مگه بعدشم گردنبندتو بزار گردنت ببینم
ا.ت ،چشم
جیمین ،خب ا.ت ببین تو هیچ وقت هیچ وقت دیگه نباید اینو از خودت دور کنی باشه
ا.ت ، چشم استاد
جیمین ، آفرین دخترم .....
خب خب بگین ببینم چطور بود
۸.۶k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.