آرزوهایم رابه ضریح گیسوانت گره زده ام

آرزوهایم رابه ضریح گیسوانت گره زده ام ،
شاید چاره ای شود برای بخت خفته ام . . . .
و بالهایم را به شانه هایت ،
که از حوالی چشمهای تو بیشترپرنده نشوند . . . .
جانم را نیز به دستانت ،
که بفهمی ،
من ،
آدم نمی شوم بی تو ،

"که ببینی آزادیم را برایت سر بریده ام "
دیدگاه ها (۱)

با خنده گفت و رفت :که بختت بلند باد ...کوتاه شد حکایت من ,گر...

خدای منﺑﺮﺍی ﺩﻟﻢ "ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ"ﺑﺨﻮﺍﻥﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺗﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﻮﺩ ﺍﻳ...

اینا دوتا انگل ان...نر و ماده...به هم چسبیدن و از هم جدا نمی...

یک نامه خود کشی بجا مانده از دهه 1970:‏" به سمت پل میروم ......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط