شبیه خاطره ای تار می شوم هرشب

شبیه خاطره ای تار می شوم هرشب
در استین خودم مار می شوم هرشب

تو نیستی که ببینی چه می کشم بی تو
برای کشتن خود دار می شوم هرشب

به شکل یک غزل کهنه ام ، برای دلم
هزار مرتبه تکرار می شوم هر شب

هنوز خسته ام آنقدر که به روی سرم
شبیه زلزله آوار می شوم هر شب

نگو که میوه ندارم به سایه ام بنشین
که مثل بید نگونسار می شوم هرشب

جنازه ام "که به دوش کسی نمی مانم
به شانه های خودم بارمی شوم هرشب

#اکبر_آزاد
دیدگاه ها (۷)

خوشم که گوهرِ اشکی در آستین دارمهنوز بیدلم و ناله‌ی حزین دار...

عاشقی باش که گویند به دریا زد و رفتنه که گویند خسی ...

نه کیک و شیر قهوه، نه چای و شراب دادآن شب فقط سفارش یک شیشه ...

گرفته‌حالم و با خود بگومگو دارم به گریه‌کردن بی‌اختیار خو دا...

رمـان زخم عشق تـوپـارت سوم🌚✨︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط