راه کج بود نشد تا به دیارم برسم

راه کج بود نشد تا به #دیارم برسم
فال من خوب نیامد که به #یارم برسم

بی‌قراری رسیدن رمق از پایم برد
نشد آخر سر ساعت به قرارم برسم

شهریاری پر از اندوه ثریا هستم
شاید آخر سر پیری به نگارم برسم

استخوان سوز سیاهی زمستان شده‌ام
بلکه نوروز بیاید به بهارم برسم

عشق هرروز دلم را به کناری می‌برد
عشق نگذاشت سرانجام به کارم برسم

مرگ دل‌بستگی آخر دنیای من است
می‌روم شاید روزی به مزارم برسم...

#شهریار
دیدگاه ها (۱)

#عاشق_مستُ_جوان_فصلِ_خزان_را_چه_کند؟.آن که با خاطره جور است،...

#گفتگوی_من_و_تو.روز اول پیش خود گفتمدیگرش هرگز نخواهم دید......

از یـاد تـو بـرنـداشـتـم دسـت هـنـوزدل هست به یاد نرگست مست ...

تمام شعرهای عاشقانه هایم را باید بسوزانمتا از حرارتش کمی گرم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط