عشق
عشـق
قصــهای بـود که مادربــزرگ شـبهـای زمستـــان برایـــم میبافــت
یکـی از رو، دو تا از زیر
بالاپوشـی که هیـچگاه گرمــم نکـــرد !
قصــهای بـود که مادربــزرگ شـبهـای زمستـــان برایـــم میبافــت
یکـی از رو، دو تا از زیر
بالاپوشـی که هیـچگاه گرمــم نکـــرد !
- ۷۰۴
- ۰۲ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط