شب است

شب است

رو به رویی ها
چراغ را خاموش کرده اند
پرده را کشیده اند

ایستاده ام
با فنجان چای و بی خوابی ام

چراغ من روشن است


#سارا_محمدی_اردهالی
دیدگاه ها (۱)

کاش تمام پیکرم ذره ای غبار شودلب پنجره بنشینمبادی بیاید و مر...

مادر می گویددرون هرزنی اتاق های قفل شده ای هست،آشپزخانه های ...

دلم تنگ‌ستمثل لباس سال‌های دبستانممثل سال‌های مأموریت‌های طو...

یاد او در دلم از دیدۀ تر آگه نیستخفته در خانه چه داند که برو...

فراموش کردنِ کسی مثل این است که شبی فراموش کنی چراغ حیاط پشت...

لایو ویورس جونگکوک:🐰🐰: نه بابا، هر چقدرم که باشه، اگه جلو رو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط