بسم رب الشهداء والصدیقین

«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»
#ساعت_بہ_وقت_شهادت"

✍ انگار دلم از شب تاسوعا داغون بود. از استرس داشتم خفہ می‌شدم. من توی این دو سال و نیم دائم آیةالکرسی می‌خوندم. حتی جای لالایی محمدعلیم آیةالکرسی می خوندم. فاطمہ می‌گفت: "مامان چرا برای من نمی‌خونی؟" می‌گفتم این برای باباست.

✍ شب تاسوعا نمی‌تونستم آیةالکرسی بخونم. همش نصفہ می‌خوندم باقیش فراموشم می‌شد. تا ظهر تاسوعا نمی‌تونستم جایی بند بشم. همیشہ دلم بہ این خوش بود تا من رضایت ندم اتفاقی برای عزیزم نمیوفتہ. اون روز ظهر رفتم مسجد. نمی‌دونم چرا روحانی داشت دعای علقمہ اون هم بہ فارسی می‌خوند. دعای علقمه خودش روضه بازِ. اومدم دعای همیشہ خودم را بگم کہ مصطفام زنده و سالم بیاد، شرمم شد. فقط بہ اندازه چند دقیقه از شرمندگی گفتم: "خدایا هر طور صلاح می‌دونید و خواست شماست، فقط همین."

✍ وقتی ساعت شهادت مصطفام را گفتن شوکہ شدم. من روز تاسوعا بہ وقت ما ساعت ١٢ این رو گفتم. مصطفام ظهر تاسوعا بہ وقت سوریه ساعت ۱۱:۴۰ شهید شد و خدا و اهل بیت رو دید. این رو هم بگم کہ ساعت ما یک ساعت از سوریہ جلوتره. یعنی فقط چند دقیقه قبل شهادتش خدا خودش دلم رو راضی کرد.
#شهید_مصطفی_صدرزاده
راوے : #همسر_گرامی_شهید
#مدافع_سبزحرم #محرم
دیدگاه ها (۱)

سیدحسن نصرالله:آیت‌الله العظمی سید علی خامنه‌ای سید ما و رهب...

✅ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره:حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام فرمو...

تـا هست جهان شور محرم باقیستاین جلوه ے جان در همہ عالم باقیس...

تاسوعا و عاشورای حسینی در جبهه ... مـا تـشنه #عشقیـم و ...

تکپارتی متیو

وانشات اینوماکی//پارت ۳

ویو ا /تکه یهو دستش رو گذاشت روی رون پام و فشار داد و گفت بی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط