یه چیزایی هست

یه چیزایی هست
نمی شه تجربش کنی
بی رحمه
نه عقل سرش می شه و نه منطق حالیشه
آلودش که شدی
به چه کنم چه کنم می افتی
له که شدی
خرد و خمیر و مچاله که شدی
غصه هات که تلنبار شد
به رگ و پوست و استخونت که زد
دلت یه گوشه می خواد
که فقط کز کنی و
یک دل سیر تنها باشی
و
چه بیرحمه دنیایی
که آدم رو به جایی می رسونه
که دلش یک دل سیر تنهایی می خواد

#امیر_وجود
دیدگاه ها (۲)

دیر شدهنزدیک نشوشش دانگ حواسم رابه نداشتنتسند زده امدل که شو...

گاهی وقتها دیر می‌‌فهمی‌که خیلی‌ راحت فراموش میشی‌اونقد آسون...

سوت پایان را بزنیداز پا در آمدمبقیه کارها بماند برای هیچ وقت...

اگر یاد بگیریدوستت دارماین دو کلمه حرف حساب رااسراف آدمهای ب...

من ادعا دارم تو این مسئله !!!که یکی از توانایی های جدیم تشخی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط