چند پارتی نامجون :اشاره

ممنون میشم همونطور که از این چند پارتی درخواستی حمایت کردید از فیک اصلی هم بکنید....


با تشکر :ادمین


P.2


به اتاقشان که رسید در زد و وارد شد دخترک روی صندلی میز ارایش نشسته بود وداشت به دستش پماد میزد ...وهنوز متوجه حضور نامجون نشده بود..
نامجون به سمتش قدم برداشت وبه سمتش رفت ابتدا متوجه زخم روی دست دختر نشد ..ولی وقتی که نزدیک شده بود دید که روی دست دخترک زخم شده ...نگران شد ..هول کرد و باصدایی که نگرانی و ترس در ان وجود داشت گفت :


نامجون : "سه جونگ چیکار کردی با خودت چرا دستت زخم شده حواست کجاست "


ونگاهی به سرتاسر سه جونگ انداخت واورا آنالیز کرد تا ببیند جای دیگری آسیب دیده ..یانه؟.



سه جونگ که تازه با شنیدن صدایش متوجه حضور او شده بود ,با زبان اشاره حرف هایش را بیان کرد:



سه جونگ : سلام چیزی نیست .... نگران نباش داشتم با گربه توی حیاط بازی میکردم که اینطوری شد !


نامجون از روی خیال راحتی "هوفی" کرد و با زبان اشاره جوابش را داد:


نامجون :بیشتر مواظب خودت باش من میرم حمام ,بعدش میریم بیرون آماده باش


چهره سه جونگ حالت سوالی به خود گرفت و دست هایش ،حرکاتش، بالا رفت حالت چهره اش را برای نامجون معنا کرد ...


سه جونگ:اتفاقی افتاده؟کجا میخوایم بریم؟



نامجون هم اینبار مثل سه جونگ عمل کرد و دستانش صدای بروز داده اش شدند:


نامجون:همون باغ گلی که برای خودته و خیلی وقته بهش سر نزدی....


و در جواب کلامش لبخندی که قند به دل آدم آب میکرد را دریافت کرد ... خود در جواب لبخندی زد و بعد از برداشتن حوله اش به سمت حمام حرکت کرد....




-----------
حمام
----------



با خوردن آب داغ به بدنش خاطراتشان در ذهنش مرور میشد. هرچند که به عنوان زن وشوهر خاطره خاصی باهم نداشتند....
تصمیمش را گرفته بود میخواست در باغ گلی که تنها برای عشقی که به سه جونگ داشت آن را ساخت آخرین تلاشش را نیز برای راضی کردن دل معشوقه اش انجام دهد ...



از حمام خارج شده بود و با سه جونگی که در حال انتخاب لباس بود مواجه شد .... ناخودآگاه لبخندی بر لبهایش نشست وچند لحظه تمام صداهایه دور و برش خاموش و محو تماشای پریزادش شد ...
ادکی بعد به صدای در به خودش امد و چهره اش را به فرد پشت در داد-

آجوما:پسرم راننده منتظرتونه

نامجون : چشم اجوما ممنون

نامجون ارزشی که برای پریزادش قاعل بود بیشتر از آن بود که خدمه را به یاد گرفتن زبان اشاره وادار کند




هردو لباس های بیرونشان را به تن کرده و نامجون موهای لختش را سشوار کشیدو سپس حالت داد دستش را دور دست سه جونگ حلقه کرد و از اتاق خارج شدند
دیدگاه ها (۷)

چند پارتی نامجون: اشاره

درخواستی بعدی؟

عذر خواهی...

پارت بعد اشاره(نامجون)رو بزارم؟؟

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط