ارباب خشن من
ارباب خشن من
#Part13
+جونگ کوکاا
_هوم؟
+بیا بغلا بخوابیم من خیلی خستم
_باش
و باهم به طرف اتاق حرکت کردیم
و بعد از چند مین خوابمون برد
(ویو ته)
از خواب بیدار شدم دیدم که نیست ولی یک نامه روی پا تختی بود
_ از شرکت ی کار مهم داشتن غذا خواستی هست توی یخچال
ولی وای به حالت دست به شیر موزام بزنی
زود بر میگردم .
نامه رو گذاشتم و رفتم یک دوش ۱۵ مینی گرفتم
با حوله بودم و رفتم توی اشپزخونه
داشتم چیزی میدیدم که دیدم از یک شماره نا شناس برام یک عکس اومد
چی این.. این امکان نداره
ولی ولی مگه اون ازون دختره جدا نشده بود
اخه نه نه نه این واقعی نیست
داشتم خودمو الکی گول میزدم
حالم خیلی بد شده بود بغض خیلی بدی کرده بودم
اصلا میدونی بخاطر خودمه نباید از همون اول باهاش رابطه بر قرار میکردم
که یک دفعه گریم گرفت
+ازت متنفرم
و سریع رفتم لباس پوشیدمو از اون خونه ی لعنتی زدم بیرون
رفتم شرکت نبود
بیشتر حالم بد شد یک نامه نوشتم و گذاشتم روی میز جونگ کوک
نامه:دیگه نزدیک من نشو ازت بدم میاد با تمام وجودم
دیگه هم این جا کار نمیکنم
شرط
۳۰ لایک
۶۰ کامنت
۱۰ فالو
#Part13
+جونگ کوکاا
_هوم؟
+بیا بغلا بخوابیم من خیلی خستم
_باش
و باهم به طرف اتاق حرکت کردیم
و بعد از چند مین خوابمون برد
(ویو ته)
از خواب بیدار شدم دیدم که نیست ولی یک نامه روی پا تختی بود
_ از شرکت ی کار مهم داشتن غذا خواستی هست توی یخچال
ولی وای به حالت دست به شیر موزام بزنی
زود بر میگردم .
نامه رو گذاشتم و رفتم یک دوش ۱۵ مینی گرفتم
با حوله بودم و رفتم توی اشپزخونه
داشتم چیزی میدیدم که دیدم از یک شماره نا شناس برام یک عکس اومد
چی این.. این امکان نداره
ولی ولی مگه اون ازون دختره جدا نشده بود
اخه نه نه نه این واقعی نیست
داشتم خودمو الکی گول میزدم
حالم خیلی بد شده بود بغض خیلی بدی کرده بودم
اصلا میدونی بخاطر خودمه نباید از همون اول باهاش رابطه بر قرار میکردم
که یک دفعه گریم گرفت
+ازت متنفرم
و سریع رفتم لباس پوشیدمو از اون خونه ی لعنتی زدم بیرون
رفتم شرکت نبود
بیشتر حالم بد شد یک نامه نوشتم و گذاشتم روی میز جونگ کوک
نامه:دیگه نزدیک من نشو ازت بدم میاد با تمام وجودم
دیگه هم این جا کار نمیکنم
شرط
۳۰ لایک
۶۰ کامنت
۱۰ فالو
۱۱.۲k
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.