رمان توسط قلب تو ذوب شدم (اکسو)

رمان توسط قلب تو ذوب شدم (اکسو)
part4
......- نه بابا چی میگی:/
$ میخواستم بگم نکنه تو هم
میشناختیش؟
- آها، از اون لحاظ.
$ از کدوم لحاظ؟(خنده)
یهو می سو میپره تو
اتاق:
(علامت می سو ÷)
÷ یه خبرررر دارمممم.
رئیس کمپانی اومده و
ما توی امتحان قبول......
می سو هنوز داشت
حرف میزد که رئیس
کمپانی در زد:
(علامت رئیس کمپانی ×)
×اجازه هست؟
- بفرمایید.
$ چیزی شده؟
×خبری براتون دارم.
- بفرمایید.
× به لطف آقای شیومین
شما توی امتحان قبول
شدید. از الان شما آیدل
هستید.
- اما.....
×شانس آوردید که با
اتفاقی که افتاد قبول
شدید.(این رو هم بگم
سول یی و گروهش دوره ی
کار آموزیشونو گذرونده
بودن.)
× بعد بیایید تا با هم
قرار داد امضا کنیم.
اسم گروهتون رو هم
انتخاب کنید.
به بقیه اعضا گفتم.
تا آقای رئیس بیرون
رفت پریدیم بغل همدیگه:))))
وایی باورم نمیشد.
بلاخره به آرزوم رسیدم:)
$ وایی خیلی ذوق دارممممم.
÷باورم نمیشه بچه هااا
واقعا داریم آیدل میشیم.
(در حال بغل کردن)
بچه ها اومدن تو اتاق
- بچه ها من یک اسم
توی ذهنم انتخاب کردم.
بگم؟؟؟؟
$÷ خب؟
-مخفف میراکل MCL(به معنی
معجزه) هست. اوم؟
$÷عاللللیییههه
- اسم فن ها مونم باشه
امممممممم...........
این داستان ادامه دارد....... 🌹
ببخشید بچه ها دیروز سرم شلوغ بود نتونستم پارت رو بزارم.