🙇 ♀️
🙇 ♀️
دلم برایت تنگ شده است.
آنقدر که در خانهام جایی را برای نشستن ندارم.
تو همه جا هستی!
تو را گوشهی اتاق میبینم.
لب پنجره.
حتی روی مبل.
همین حالا نگاهم رفت سمت آشپزخانه،
برایم چای میریزی...
راستی!
چرا باید یادت همه جای خانهام را گرفته باشد!
و چرا یادی از خودم را در خانهی کوچکت نمیبینم!
میدانی؟
دلم لک زده است برای یک لیوان چای
که تو روی میز بگذاری و آهسته دور شوی...
.
دلم برایت تنگ شده است.
آنقدر که در خانهام جایی را برای نشستن ندارم.
تو همه جا هستی!
تو را گوشهی اتاق میبینم.
لب پنجره.
حتی روی مبل.
همین حالا نگاهم رفت سمت آشپزخانه،
برایم چای میریزی...
راستی!
چرا باید یادت همه جای خانهام را گرفته باشد!
و چرا یادی از خودم را در خانهی کوچکت نمیبینم!
میدانی؟
دلم لک زده است برای یک لیوان چای
که تو روی میز بگذاری و آهسته دور شوی...
.
۶۶۸
۳۰ مهر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.