P5
P5
+ یهو در پشت سرم محکم بسته شد و اتاق تاریک تاریک شد
€هیننن جیمیناااا بهش نگاه نکن بیا عقب
+نفهمیدم منظورش چیه فقط رفتم عقب تو گردنم سوزش حس کردم تا اومدم یونگی رو صدا کنم یهو دیگه بدنمو حس نکردم افتادم زمین
فقط دوتا چشم سفید داره نزدیکم میشه
€ها ها ها نمیتونی یونگیتو صدا بزنی
+با دوتا دستاش شروع کرد به خفه کردنم نمیتونستم نفس بکشم نیاز داشتم تو ریه هام اکسیژن بره نمیتونستم تقلا کنم نمیتونستم کسی رو صدا بزنم هیچ کاری نمیتونستم کنم فقط اینو میدونستم دارم به دست یه دختر بچه کشته میشم اونم تو 19 سالگی صداها برام اکو میشدن دیدم تار تر از قبل دیگه داشت به سیاهیی میرسید
*هی چیم چیم صدامو میشنوی؟ چیم جواب بده درو باز کن
+اخرین صداییی که شنیدم صدای یونگی بود و بعدش فقط سیاهیی
YOONGI POV:
*صدا خنده ی شیطانی رو دوباره شنیدم نگران شدم دویدم سمت اتاقی که جیمین بود لعتی قفل بود هرچی دستگیره رو تکون میدادم باز نمیشد
هی چیم چیم صدامو میشنوی؟ چیم جواب بده درو باز کن
لعنتی جواب نمیداد
_هیونگ چیشده
*جججججیمین اینتو عه در قفل شده هیچ جوابی نمیده
_یا خدا گفتم نیایم
×نننمیشه که یکاری کنین
*همین کارو رو دارم میکنم لعنتیییی
×ببببیا با این میله بزن دستگیره بشکنه
*دستیگیره شکوندم که با چیزی که مواجه شدم حاظر بودم هرچی دارمو ندارمو بدم ولی این صحنه رو هیچوقت نمیدیدم چیم بیجون افتاده بود
*ههیی چیممم نه نه صدا مو میشنویی لطفا جواب بده
_هیونگ بیارش بیرون بزار نفس بکشه
×یییکی داشته خفش میکرده جای دستاش دور گردنشششش
*حححروم زاده هرکی این بلا رو سرش اروده میکشمش
_هیونگ اروم باش سعی کنیم چیم رو بیدار کنیم
+با حس کردن اکسیژنی که یه ریه هام رسید چشامو باز کردم دوباره بستم خیلی خسته بودم
*هی چیممم
+(سرفه) ....
*هیششش اروم باش اروم چشاتو باز کن
+(سرفه) خخخخخستممم
*هی میدونم بیجونی عزیزم ولی باید چشماتو باز کنی تو بغل منی نمیخواد تکون بخوری فقط اون چشمای خوشگلتو باز کن
+چشامو باز کردم دیدم یونگیو ته و کوک بالاسرممن
+اوننننن.....
*هیششش قشنگم اول بزار جون بگیری بعد صحبت کن اروم باش
شروع کردم قفسه سینشو ماساژ دادن که راحت تر نفس بکشه
اب دارین بچها؟
_ اااره بیا
*ممنون، گذاشتمش جلو دهنش و یکی اب ریختم که حالش جا بیاد
+اخخخخ
*چیچشده عزیزم
+هههیچی میخام بلندشم
*بزار یکمی جون بگیری
+گگگگفتم.... میخوام بلند شم
*خیله خب کمکش کردم بلندشه اولش میلرزید بعد کم کم بهتر شد
+فاک بهت
*بامنی؟
+نه اون دختر بچهی عوضیی
هنوز حس میکنم دستو پاهام خاب رفتن
*مگه چه اتفاقی افتاده
+هیچی رفتم گولم زد بعدش درو روم قفل کرد و بی حسی زد و خفم کرد کوتاه مختصر مفید
_ یا جن کبیر مییییشه برگردیم؟
+من تا نفهمم چی شده بر نمیگردم
+ یهو در پشت سرم محکم بسته شد و اتاق تاریک تاریک شد
€هیننن جیمیناااا بهش نگاه نکن بیا عقب
+نفهمیدم منظورش چیه فقط رفتم عقب تو گردنم سوزش حس کردم تا اومدم یونگی رو صدا کنم یهو دیگه بدنمو حس نکردم افتادم زمین
فقط دوتا چشم سفید داره نزدیکم میشه
€ها ها ها نمیتونی یونگیتو صدا بزنی
+با دوتا دستاش شروع کرد به خفه کردنم نمیتونستم نفس بکشم نیاز داشتم تو ریه هام اکسیژن بره نمیتونستم تقلا کنم نمیتونستم کسی رو صدا بزنم هیچ کاری نمیتونستم کنم فقط اینو میدونستم دارم به دست یه دختر بچه کشته میشم اونم تو 19 سالگی صداها برام اکو میشدن دیدم تار تر از قبل دیگه داشت به سیاهیی میرسید
*هی چیم چیم صدامو میشنوی؟ چیم جواب بده درو باز کن
+اخرین صداییی که شنیدم صدای یونگی بود و بعدش فقط سیاهیی
YOONGI POV:
*صدا خنده ی شیطانی رو دوباره شنیدم نگران شدم دویدم سمت اتاقی که جیمین بود لعتی قفل بود هرچی دستگیره رو تکون میدادم باز نمیشد
هی چیم چیم صدامو میشنوی؟ چیم جواب بده درو باز کن
لعنتی جواب نمیداد
_هیونگ چیشده
*جججججیمین اینتو عه در قفل شده هیچ جوابی نمیده
_یا خدا گفتم نیایم
×نننمیشه که یکاری کنین
*همین کارو رو دارم میکنم لعنتیییی
×ببببیا با این میله بزن دستگیره بشکنه
*دستیگیره شکوندم که با چیزی که مواجه شدم حاظر بودم هرچی دارمو ندارمو بدم ولی این صحنه رو هیچوقت نمیدیدم چیم بیجون افتاده بود
*ههیی چیممم نه نه صدا مو میشنویی لطفا جواب بده
_هیونگ بیارش بیرون بزار نفس بکشه
×یییکی داشته خفش میکرده جای دستاش دور گردنشششش
*حححروم زاده هرکی این بلا رو سرش اروده میکشمش
_هیونگ اروم باش سعی کنیم چیم رو بیدار کنیم
+با حس کردن اکسیژنی که یه ریه هام رسید چشامو باز کردم دوباره بستم خیلی خسته بودم
*هی چیممم
+(سرفه) ....
*هیششش اروم باش اروم چشاتو باز کن
+(سرفه) خخخخخستممم
*هی میدونم بیجونی عزیزم ولی باید چشماتو باز کنی تو بغل منی نمیخواد تکون بخوری فقط اون چشمای خوشگلتو باز کن
+چشامو باز کردم دیدم یونگیو ته و کوک بالاسرممن
+اوننننن.....
*هیششش قشنگم اول بزار جون بگیری بعد صحبت کن اروم باش
شروع کردم قفسه سینشو ماساژ دادن که راحت تر نفس بکشه
اب دارین بچها؟
_ اااره بیا
*ممنون، گذاشتمش جلو دهنش و یکی اب ریختم که حالش جا بیاد
+اخخخخ
*چیچشده عزیزم
+هههیچی میخام بلندشم
*بزار یکمی جون بگیری
+گگگگفتم.... میخوام بلند شم
*خیله خب کمکش کردم بلندشه اولش میلرزید بعد کم کم بهتر شد
+فاک بهت
*بامنی؟
+نه اون دختر بچهی عوضیی
هنوز حس میکنم دستو پاهام خاب رفتن
*مگه چه اتفاقی افتاده
+هیچی رفتم گولم زد بعدش درو روم قفل کرد و بی حسی زد و خفم کرد کوتاه مختصر مفید
_ یا جن کبیر مییییشه برگردیم؟
+من تا نفهمم چی شده بر نمیگردم
۲.۷k
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.